گنجور

شمارهٔ ۷۸۰

ما خانه دل جای تمنای تو کردیم
در خانه چراغ از رخ زیبای تو کردیم
شوریده سری جمله گرفتیم به گردن
او آنگه چو سر زلف تو سودای تو کردیم
دیدیم دل و عقل ز خود دور به صد گام
آن روز که از دور تماشای تو کردیم
از پستی و بالا همه کس نعره برآورد
هر جا که حدیث قد و بالای تو کردیم
هر لحظه به ما گرمتری از ستم و جور
تا در دل آتش زده مأوای تو کردیم
بر سینه ما چند نهد داغ فراقت
آخر نه به این سینه تمنای تو کردیم
چون رفت کمال از نظرت طلعت دلدار
قطع نظر از دیده بینای تو کردیم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما خانه دل جای تمنای تو کردیم
در خانه چراغ از رخ زیبای تو کردیم
هوش مصنوعی: ما در دل خود به خاطر تو آرزوهایی را جا دادیم و در خانه‌مان، به نور چهره زیبای تو، روشنی بخشیدیم.
شوریده سری جمله گرفتیم به گردن
او آنگه چو سر زلف تو سودای تو کردیم
هوش مصنوعی: ما همه دیوانه وار به گردن او افتاده‌ایم و وقتی به زیبایی زلف تو فکر می‌کنیم، به شوق و عشق تو دل می‌بندیم.
دیدیم دل و عقل ز خود دور به صد گام
آن روز که از دور تماشای تو کردیم
هوش مصنوعی: روزی که به دوری از تو نگاهی انداختیم، دیدیم که دل و عقل ما به دور از خودشان هستند و با فاصله زیادی از ما جدا شده‌اند.
از پستی و بالا همه کس نعره برآورد
هر جا که حدیث قد و بالای تو کردیم
هوش مصنوعی: هر کسی در مورد بلندی و زیبایی تو صحبت کرد، از هر گوشه‌ای ناله و فریاد سر داد.
هر لحظه به ما گرمتری از ستم و جور
تا در دل آتش زده مأوای تو کردیم
هوش مصنوعی: هر لحظه به ما ستم و سختی بیشتری می‌رسد تا جایی که در دل این آتش، مکان و پناه تو را فراهم کرده‌ایم.
بر سینه ما چند نهد داغ فراقت
آخر نه به این سینه تمنای تو کردیم
هوش مصنوعی: بر سینه ما چندین نشانه از عشق تو بگذارند، اما ما هرگز برای عشق تو با این دل، چنین آرزویی نکردیم.
چون رفت کمال از نظرت طلعت دلدار
قطع نظر از دیده بینای تو کردیم
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی و کمال از نظر تو غایب شد، ما هم از نگاه تو دوری جستیم و به دیدن آن دلدار بی‌اعتنا شدیم.