گنجور

شمارهٔ ۷۷۵

ما از شراب و شاهد صد بار توبه کردیم
آن توبه ها شکستیم چون با تو باده خوردیم
ساقی بریز دردی بر درد ما کز آن لب
هم تشنگان دردیم هم خستگان دردیم
مائیم و گشت کویت رقصانه و باده نوشان
زین شیوه بر نگردیم تا بی خبر نگردیم
تا چند بر تو خواندن طامات زهد و تقوی
طومار زلف بگشا تا نه در نوردیم
هر کس چو باد از آن کو برخاستند و رفتند
ما خاکیان بر آن در بنشسته همچو گردیم
داریم سرخ روئی از اشک های رنگین
چون شمع اگر چه گربان با چهره های زردیم
هر فرد را کمالی باشد به قدره همت
ما را کمال این بس کز هر دو کون فردیم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما از شراب و شاهد صد بار توبه کردیم
آن توبه ها شکستیم چون با تو باده خوردیم
هوش مصنوعی: ما بارها از نوشیدن شراب و همراهی معشوق توبه کرده‌ایم، اما هر بار این توبه‌ها را شکسته‌ایم و دوباره به سمت تو و باده‌نوشی روی آورده‌ایم.
ساقی بریز دردی بر درد ما کز آن لب
هم تشنگان دردیم هم خستگان دردیم
هوش مصنوعی: ای ساقی، بر درد ما دردی بریز، زیرا ما از شوق آن لب، هم تشنه‌ی عشق هستیم و هم خسته و درمانده از این درد و مصیبت.
مائیم و گشت کویت رقصانه و باده نوشان
زین شیوه بر نگردیم تا بی خبر نگردیم
هوش مصنوعی: ما در گشت و گذار کوچه‌های تو هستیم و با شادی و نوشیدن شراب، از این راه و روش جدا نخواهیم شد، تا زمانی که از این حال بی‌خبر شویم.
تا چند بر تو خواندن طامات زهد و تقوی
طومار زلف بگشا تا نه در نوردیم
هوش مصنوعی: چرا هنوز به داستان‌های پیچیده زهد و تقوی ادامه می‌دهی؟ بیایید زلفت را باز کن تا بتوانیم به عمق زندگی بپردازیم و از محدودیت‌ها رها شویم.
هر کس چو باد از آن کو برخاستند و رفتند
ما خاکیان بر آن در بنشسته همچو گردیم
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند باد از آن مکان برخاست و رفت، ما انسان‌های خاکی به انتظار نشسته‌ایم و همچون غبار در آنجا باقی مانده‌ایم.
داریم سرخ روئی از اشک های رنگین
چون شمع اگر چه گربان با چهره های زردیم
هوش مصنوعی: ما از اشک‌های رنگی مانند شمع سرخ‌رو هستیم، هرچند که چهره‌هایمان زرد و غمگین است.
هر فرد را کمالی باشد به قدره همت
ما را کمال این بس کز هر دو کون فردیم
هوش مصنوعی: هر فردی با توجه به تلاش و همت خود به کمال می‌رسد، و ما نیز در اصل خود به کمال رسیده‌ایم؛ زیرا از دو جهان جدا و منحصر به فرد هستیم.