گنجور

شمارهٔ ۷۷

از حال دل به دوست نه امکان گفتن است
بر شمع سوز سینه پروانه روشن است
از من بگو به مدعی ای یار آشنای
من فارغم ز قصد تو چون دوست با من است
آن را که دل سوی جم می کشد چو جام
بر سر نوشته اند که خونش به گردن است
جان نگذرد ز کوی نو کان عندلیب غیب
مرغی است کش خطیره قدسی نشیمن است
عاشق شکسته پاش نه در پیش نست و بس
هر جا رود چو زلف تو مسکین فروتن است
ای دل چو بشنوی سخن وصل از آن دهن
باور مکن که آن سخن نامعین است
نام کمال رفت به پاکیزه دامنی
تا در غمت به خون دل آلوده دامن است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از حال دل به دوست نه امکان گفتن است
بر شمع سوز سینه پروانه روشن است
هوش مصنوعی: نمی‌توانم حال دل خود را به دوست بگویم، اما آتش سوزان سینه‌ام مانند شمعی است که پروانه را روشن می‌کند.
از من بگو به مدعی ای یار آشنای
من فارغم ز قصد تو چون دوست با من است
هوش مصنوعی: به مدعی بگو که من هیچ نگرانی از قصد تو ندارم، زیرا دوستی من با تو قوی‌تر از این حرف‌هاست.
آن را که دل سوی جم می کشد چو جام
بر سر نوشته اند که خونش به گردن است
هوش مصنوعی: آن کسی که دلش به سمت خوشی و لذتی می‌رود، مانند جامی که بر سر گذاشته‌اند، باید بداند که این لذت ممکن است برای او هزینه‌هایی را به همراه داشته باشد.
جان نگذرد ز کوی نو کان عندلیب غیب
مرغی است کش خطیره قدسی نشیمن است
هوش مصنوعی: زندگی بدون حضور در محله‌ای که غنچه‌های عشق و زیبایی در آن می‌بالند، ارزش ندارد. در اینجا، پرنده‌ای آسمانی و قدسی ساکن است که زیبایی و معنویت را به ارمغان می‌آورد.
عاشق شکسته پاش نه در پیش نست و بس
هر جا رود چو زلف تو مسکین فروتن است
هوش مصنوعی: عاشق شکست‌خورده، نه در برابر کسی ایستاده و نه خود را بزرگ ببیند؛ او هر جا که برود، مثل موهای تو، humble و فروتن است.
ای دل چو بشنوی سخن وصل از آن دهن
باور مکن که آن سخن نامعین است
هوش مصنوعی: ای دل، زمانی که صحبت از وصال و نزدیکی می‌شود، به آن گفته‌ها اطمینان نکن؛ چرا که این نوع سخنان مبهم و نامشخص هستند.
نام کمال رفت به پاکیزه دامنی
تا در غمت به خون دل آلوده دامن است
هوش مصنوعی: کمال و زیبایی تنها در دل پاک و خالص وجود دارد، اما در غم تو، دلم را با خون دل آغشته کرده‌ام.