گنجور

شمارهٔ ۷۶۸

گر دهد دستم کز آن عارض نقابش بر کنم
بوسه دو از رخ چون آفتابش بر کنم
تلخ گردد کام عیش من چو دندان طمع
از لب شیرین چو حلوای نباشه بر کنم
پیش چشم من مقابل جز خیال روی دوست
هر که زد خیمه همه میخ و طنابش بر کنم
سرو را پیش قد او باغبان گر بر نکند
و من روم با چشم گریان تا به آبش بر کنم
نرگس ار گوید مثال غمزه اش دیدم به خواب
در نظرها چشم مست تیم خوابش بر کنم
تا حدیث اوست نقل مجلس پیر مغان
دل کجا یک لحظه از نقل و شرابش بر کنم
گر شود مطرب خمش با او چو می نوشد کمال
بشکنم چشم نی و گوش ربابش بر کنم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر دهد دستم کز آن عارض نقابش بر کنم
بوسه دو از رخ چون آفتابش بر کنم
هوش مصنوعی: اگر دستم به او برسد و از چهره‌اش پرده‌بر دارم، دو بوسه از صورتش می‌زنم که همچون تابش آفتاب درخشان است.
تلخ گردد کام عیش من چو دندان طمع
از لب شیرین چو حلوای نباشه بر کنم
هوش مصنوعی: زمانی که طمع و آرزوهای بی‌جا وجود داشته باشد، لذت و خوشی من تبدیل به تلخی می‌شود، مانند آنکه از یک شیرینی خوشمزه چیزی نمانده باشد.
پیش چشم من مقابل جز خیال روی دوست
هر که زد خیمه همه میخ و طنابش بر کنم
هوش مصنوعی: در برابر چشمان من، تنها تصویر روی دوست اهمیت دارد و اگر کسی بخواهد در اینجا اقامت کند، من همه چیزهای او را نابود می‌کنم.
سرو را پیش قد او باغبان گر بر نکند
و من روم با چشم گریان تا به آبش بر کنم
هوش مصنوعی: اگر باغبان به دلیل زیبایی قد سرو، آن را نمی‌برد، من با چشمی گریان به سوی آبش می‌روم تا او را از زمین زنده کنم.
نرگس ار گوید مثال غمزه اش دیدم به خواب
در نظرها چشم مست تیم خوابش بر کنم
هوش مصنوعی: اگر نرگس بگوید که زیبایی‌اش را در خواب دیده‌ام، در دل من چشمان مست او همواره در خواب نقش بسته است.
تا حدیث اوست نقل مجلس پیر مغان
دل کجا یک لحظه از نقل و شرابش بر کنم
هوش مصنوعی: تا زمانی که صحبت از معشوق و داستان‌های او در جمع دوستانه وجود دارد، دل من هیچ گاه نمی‌تواند یک لحظه از شنیدن آن داستان‌ها و نوشیدن شراب دلکش جدا شود.
گر شود مطرب خمش با او چو می نوشد کمال
بشکنم چشم نی و گوش ربابش بر کنم
هوش مصنوعی: اگر نوازنده ساکت شود و او مانند می‌نوشد، من کمال او را می‌شکنم، و چشمم را بر می‌دارم و گوش به صدای سازش می‌سپارم.