گنجور

شمارهٔ ۷۶۶

گر خود هزار سنگ ملامت به سر خورم
چندان که زنده‌ام غم آن سیمبر خورم
آبی که از سفال سگانش رود به حلق
به زآن شراب لعل که از جام زر خورم
ریزم به باده خون جگر گره برم به کار
بی روی بار باده به خون جگر خورم
آید خوشم چو باد که بر فرگی زند
مشتی که از رقیب نو بر چشم تر خورم
تبری به چشم خوردم و سپری نشد از آن
بفرست دیگری که به چشم دگر خورم
عمر ست بار و حلق جهان در دعای او
من در دعای خویش که از عمر برخورم
گفتی کمال هیچ مگوی این دهن ببوس
من طوطیم سخن کنم آنگه شکر خورم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر خود هزار سنگ ملامت به سر خورم
چندان که زنده‌ام غم آن سیمبر خورم
هوش مصنوعی: اگرچه سنگین‌ترین ملامت‌ها را بر سرم بریزند و سختی‌ها را تحمل کنم، اما همچنان به خاطر عشق و زیبایی آن یار غمگین و دل‌سوزی می‌کشم.
آبی که از سفال سگانش رود به حلق
به زآن شراب لعل که از جام زر خورم
هوش مصنوعی: آبی که از ظرف سگی خارج می‌شود، برای من دوست‌داشتنی‌تر از شراب قرمز است که در جام طلایی می‌نوشم.
ریزم به باده خون جگر گره برم به کار
بی روی بار باده به خون جگر خورم
هوش مصنوعی: من به آرامی باده‌ای نوشیده‌ام و در این حال غم دل را نیز به دوش کشیده‌ام. اگر بی‌روزی مرا آزار دهد، در کنار این باده، غم خود را نیز تحمل می‌کنم.
آید خوشم چو باد که بر فرگی زند
مشتی که از رقیب نو بر چشم تر خورم
هوش مصنوعی: درست زمانی که بادی خنک و خوش می‌وزد، من هم سرزنده و شاداب می‌شوم و احساس می‌کنم که از رقیب جدیدم انتقام می‌گیرم و بر چشمانش می‌زنم.
تبری به چشم خوردم و سپری نشد از آن
بفرست دیگری که به چشم دگر خورم
هوش مصنوعی: من چشمی را با تیر زدم و نتوانستم خود را حفظ کنم، پس دیگری را بفرست تا با چشمی دیگر هدف قرار دهم.
عمر ست بار و حلق جهان در دعای او
من در دعای خویش که از عمر برخورم
هوش مصنوعی: عمر من بارها و بارها می‌گذرد و در تمام این مدت، جهان در حال تحول است. من تنها از خدا می‌خواهم که به من عمری عطا کند تا از زندگی‌ام بهره ببرم.
گفتی کمال هیچ مگوی این دهن ببوس
من طوطیم سخن کنم آنگه شکر خورم
هوش مصنوعی: تو گفتی که هیچ کمالی را بیان نکن، پس بیا این دهن را ببوس؛ من مانند طوطی سخن می‌گویم و بعد از آن شیرینی می‌چشم.