شمارهٔ ۷۶۱
قراری کردهام با خود که چون در پیش یار افتم
به خاک پای او بیخود بغلطم بیقرار افتم
مرا گویند چون بینی ز دورش بیخبر افتی
دو چشمم چار شد تا کی به آن مهوش دچار افتم
بدان سودا که از باغ جمال او برم بونی
چو زلفش گاه در گلشن گهی در لالهزار افتم
سر و جان گرامی چون ندارد پیش او قربی
چو اینها پیش او ریزم ز رویش شرمسار افتم
به ناوکهای صیدافکن خوشا آن غمزه و مژگان
که هر یک در شکار افتند و من هم در شکار افتم
سماع تو کجا ماند به حالات من ای صوفی
که تو قصداً به رقص آنی و من بیاختیار افتم
به ذکر و فکر اگر افتی کمال آنگه تو و خلوت
مرا بگذار تا در فکر روی آن نگار افتم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قراری کردهام با خود که چون در پیش یار افتم
به خاک پای او بیخود بغلطم بیقرار افتم
هوش مصنوعی: تصمیم گرفتهام که هر گاه در برابر محبوبم قرار بگیرم، با تمام وجود به او جلوی پایش بیفتم و در آن لحظه از خود بیخود شوم و در دل شوق و بیقراری غرق شوم.
مرا گویند چون بینی ز دورش بیخبر افتی
دو چشمم چار شد تا کی به آن مهوش دچار افتم
هوش مصنوعی: میگویند وقتی دور او را ببینی، از او غافل میشوی. اکنون دو چشم من به قدری برای او تنگ شده که نمیدانم تا کی در این وضعیت گرفتار خواهم ماند.
بدان سودا که از باغ جمال او برم بونی
چو زلفش گاه در گلشن گهی در لالهزار افتم
هوش مصنوعی: بدان عشق و عشوهای که از زیبایی او میخواهم، گاهی مانند موی او در میان گلها میافتم و گاهی در میان لالهها.
سر و جان گرامی چون ندارد پیش او قربی
چو اینها پیش او ریزم ز رویش شرمسار افتم
هوش مصنوعی: کسی که سر و جانش ارزشمندتر از او نیست، در پیشگاه او به خاطر این مسایل، خود را کوچک میبینم و از خجالت بر زمین میافتم.
به ناوکهای صیدافکن خوشا آن غمزه و مژگان
که هر یک در شکار افتند و من هم در شکار افتم
هوش مصنوعی: شادباش به تیرهای زیبایی که با غمزه و مژگانشان شکار میکنند، چرا که هر کدام در دام عشق میافتند و من نیز در همین دام گرفتار شدهام.
سماع تو کجا ماند به حالات من ای صوفی
که تو قصداً به رقص آنی و من بیاختیار افتم
هوش مصنوعی: ای صوفی، تو در حال رقص و سماع هستی و به عمد در این حالت قرار داری، اما من در حالی که بیاختیار دچار حال و وضعی دیگر شدهام، نمیتوانم مانند تو در این حالت باقی بمانم.
به ذکر و فکر اگر افتی کمال آنگه تو و خلوت
مرا بگذار تا در فکر روی آن نگار افتم
هوش مصنوعی: اگر به یاد خدا و تفکر در آن بیفتی، به کمال خواهی رسید. آن وقت میتوانی از تنهایی من بیرون بروی تا من هم در خیال آن معشوق غرق شوم.
حاشیه ها
1402/08/04 15:11
فرهود
به رقص آیی