گنجور

شمارهٔ ۷۴۲

سالها شد که در تک و پوییم
تو بمانی عجب چه میجوئیم
وقت آن شد که از حدیقة انس
گل و ریحان دوستی هوئیم
وصف قد تو پیش ابروی تو
کج نشینیم و راست بر گوئیم
شاکری هاست زآن دهان ما را
از تو راضی به یک سر موئیم
سر فرو برده چون سر زلفت
حلقه حلقه به فکر آن روئیم
خلق ریزند خون ما از رشک
گر بگوئیمه کشته اوئیم
بافتی شاهی دو کون کمال
نا بگفتیه گدای آن گوییم

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سالها شد که در تک و پوییم
تو بمانی عجب چه میجوئیم
هوش مصنوعی: سال‌هاست که در جستجوی تو هستیم و از این که تو در کنار ما نیستی، شگفت‌زده‌ایم که چه چیزی را به دنبال می‌گردیم.
وقت آن شد که از حدیقة انس
گل و ریحان دوستی هوئیم
هوش مصنوعی: زمان آن رسیده است که از باغ دوستی، گل و عطر محبت برچینیم.
وصف قد تو پیش ابروی تو
کج نشینیم و راست بر گوئیم
هوش مصنوعی: قد تو را توصیف کنیم، اما ابروهایت باعث می‌شود که نتوانیم راست بگوییم و فقط به کج‌نشینی و سکوت بسنده کنیم.
شاکری هاست زآن دهان ما را
از تو راضی به یک سر موئیم
هوش مصنوعی: شکرگزاری ما به خاطر کلام توست که در برابر آن حتی به اندازه یک تار مو نیز رضایت داریم.
سر فرو برده چون سر زلفت
حلقه حلقه به فکر آن روئیم
هوش مصنوعی: سرم را فرو برده‌ام، مانند حلقه‌های زلف تو، به یاد آن رویا.
خلق ریزند خون ما از رشک
گر بگوئیمه کشته اوئیم
هوش مصنوعی: مردم به خاطر حسادت و غبطه‌ای که به ما دارند، اشک‌های ما را می‌ریزند اگر بگوییم ما به خاطر او از عشق، جان باخته‌ایم.
بافتی شاهی دو کون کمال
نا بگفتیه گدای آن گوییم
هوش مصنوعی: شخصی دو جهان را به زیبایی و کمال بافته و به ما نشان می‌دهد که حتی گدایی نیز می‌تواند چیزهای ارزشمندی را ارائه دهد.