گنجور

شمارهٔ ۷۳۳

رخت رشک قمر گفتیم گفتیم
دهانت را دهانت را شکر گفتیم گفتیم
رقیبت را که سگ بسیار ازو به
چه شد گر زین بتر گفتیم گفتیم
غمت گفت بگوئید اندرین راه
به ترک جان و سر گفتیم گفتیم
چو شیرین تر ز جائی دوستان را
از جانت دوستر گفتیم گفتیم
مرا نامهربان گفته که گفتی
نگفتیم این و گر گفتیم گفتیم
چو بر عشق ما دانست اغیار
به یاران این خبر گفتیم گفتیم
چه رنجی گر کمال آن منت گفت
دروغی این قدر گفتیم گفتیم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رخت رشک قمر گفتیم گفتیم
دهانت را دهانت را شکر گفتیم گفتیم
هوش مصنوعی: زیبایی تو مانند ماه است و ما مدام در موردش صحبت می‌کنیم. به خاطر این زیبایی، از تو سپاسگزاری می‌کنیم.
رقیبت را که سگ بسیار ازو به
چه شد گر زین بتر گفتیم گفتیم
هوش مصنوعی: مینا، چقدر بر سر رقیبت حرف زدیم، که به واقع او برای ما مثل یک سگ خواهد بود و اگر بیشتر از این بگوییم، چه عیبی دارد، باز هم گفتیم.
غمت گفت بگوئید اندرین راه
به ترک جان و سر گفتیم گفتیم
هوش مصنوعی: غم تو را به من گفتند که در این مسیر راهی جز فدای جان و سر وجود ندارد، و ما هم این را به زبان آوردیم.
چو شیرین تر ز جائی دوستان را
از جانت دوستر گفتیم گفتیم
هوش مصنوعی: دوست داشتن دوستان را از هر چیز دیگری بالاتر و باارزش‌تر می‌دانیم و به آن اشاره می‌کنیم که این احساس عمیق‌تر از هر چیزی است.
مرا نامهربان گفته که گفتی
نگفتیم این و گر گفتیم گفتیم
هوش مصنوعی: او می‌گوید که تو به من بی‌محبت نام داده‌ای و در حالی که من چیزی نگفتم، تو ادعا می‌کنی که چیزی گفته‌ام. اگر هم چیزی گفته‌ام، آن را به زبان آورده‌ام.
چو بر عشق ما دانست اغیار
به یاران این خبر گفتیم گفتیم
هوش مصنوعی: وقتی که دیگران از عشق ما باخبر شدند، این موضوع را به دوستانمان گفتیم و همواره در موردش صحبت کردیم.
چه رنجی گر کمال آن منت گفت
دروغی این قدر گفتیم گفتیم
هوش مصنوعی: اگر این قدر درباره کمال آن مقام سخن گفته‌ام و دروغ گفته باشم، چه درد بزرگی است.