گنجور

شمارهٔ ۷۳۲

رخ بپوشید و جگر میسوزدم
آتش پنهان بتر میسوزدم
خانه‌ گر از آب سازم چون حباب
آه دل دیوار و در میسوزدم
یاد آن لب، دل که خون آلود ازوست
چون نمک بر ریش تر میسوزدم
پای از سر میکنم پیشش چو شمع
گرچه از پا تا به سر میسوزدم
سوخت جانم ناز او بادش حلال
گر به یک ناز دگر میسوزدم
نامه شوقم کبوتر دید و گفت
چون برم چون بال و پر میسوزدم
گر ز چشم بد دلش ترسد کمال
من سپندم گو اگر میسوزدم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رخ بپوشید و جگر میسوزدم
آتش پنهان بتر میسوزدم
هوش مصنوعی: چهره‌ات را بپوشان، چرا که من در خاموشی احساساتم، با درد و آتش درون خود می‌سوزم.
خانه‌ گر از آب سازم چون حباب
آه دل دیوار و در میسوزدم
هوش مصنوعی: اگر خانه‌ای از آب بسازم مانند حباب، با این حال، آه دل مرا دیوار و در به آتش می‌کشد.
یاد آن لب، دل که خون آلود ازوست
چون نمک بر ریش تر میسوزدم
هوش مصنوعی: یاد آن لب که دل را به درد آورده است، مانند نمک بر زخم تر، آتش به جانم می‌زند.
پای از سر میکنم پیشش چو شمع
گرچه از پا تا به سر میسوزدم
هوش مصنوعی: اگرچه تمام وجودم می‌سوزد و درد دارم، اما به خاطر او دست از خودخواهی برمی‌دارم و برایش فدای خود می‌شوم، مثل شمعی که با وجود شعله‌اش از خود می‌سوزد.
سوخت جانم ناز او بادش حلال
گر به یک ناز دگر میسوزدم
هوش مصنوعی: جانم به خاطر زیبایی و ناز او در آتش عشق سوخت، و اگر او یک ناز دیگر کند، باز هم آماده‌ام که بسوزم.
نامه شوقم کبوتر دید و گفت
چون برم چون بال و پر میسوزدم
هوش مصنوعی: شوق من مانند کبوتر نامه‌ای را دید و گفت: وقتی که پرواز می‌کنم، چرا بال و پر خود را می‌سوزانم؟
گر ز چشم بد دلش ترسد کمال
من سپندم گو اگر میسوزدم
هوش مصنوعی: اگر دلی بخواهد از چشم بد بترسد، باید بداند که من چون آتش سوزان هستم، اما اگر بخواهد که مرا بسوزاند، باید در نظر بگیرد که من همچنان خواهم درخشید.