گنجور

شمارهٔ ۷۲۷

دل نیست به دستم بر دلبر چه فرستم
جان هست ولی چیز محقر چه فرستم
غم نیست ازینم که فرستم سر و جانش
اندیشه از این است که بر سر چه فرستم
از دیده به خاک در او جز گهر اشک
نقدی که رسانند روانتر چه فرستم
گر دل طلبد مرهم ریشه بسر نیش
زآن غمزه بدل جز سر نشتر چه فرستم
با دست همین از نو بدست من مفلس
جز ناله و فریاد بر آن در چه فرستم
بیرون ز دعایی که برآید سحر از دست
دستم ندهد تحفه دیگر چه فرستم
چون بر در و بام تو نخواهم که پرد مرغ
من خود ببرم خط به کبوتر چه فرستم
شرق لب چون قند توآم گرچه بسی هست
پیش تو سخنهای مکرر چه فرستم
زینسان که کمالست ز هجران تو گریان
با نامه برت جز غزل تر چه فرستم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل نیست به دستم بر دلبر چه فرستم
جان هست ولی چیز محقر چه فرستم
هوش مصنوعی: دل من در دست من نیست؛ نمی‌دانم چگونه احساساتم را برای معشوق بفرستم. جانم در اختیار دارم، اما چه چیز ناچیزی می‌توانم به او ارائه دهم؟
غم نیست ازینم که فرستم سر و جانش
اندیشه از این است که بر سر چه فرستم
هوش مصنوعی: غم من از این نیست که جان و سرم را برای کسی بفرستم، بلکه افسوس می‌خورم که نمی‌دانم برای چه چیزی باید آن‌ها را فدای کنم.
از دیده به خاک در او جز گهر اشک
نقدی که رسانند روانتر چه فرستم
هوش مصنوعی: از چشمانم جز قطرات اشک که گوهری ارزشمند است، چیزی به خاک نمی‌فرستم. چه چیزی می‌توانم به او بفرستم که احساساتم را بیشتر منتقل کند؟
گر دل طلبد مرهم ریشه بسر نیش
زآن غمزه بدل جز سر نشتر چه فرستم
هوش مصنوعی: اگر دل بخواهد که دردش را التیام بخشد، از غمزه‌ی یار چه چیزی جز نیشی از سر می‌توانم به دل او بفرستم؟
با دست همین از نو بدست من مفلس
جز ناله و فریاد بر آن در چه فرستم
هوش مصنوعی: با دست خودم، در حالی که بی‌پول و درمانده‌ام، جز ناله و فریاد چه چیزی می‌توانم به آن در تقدیم کنم؟
بیرون ز دعایی که برآید سحر از دست
دستم ندهد تحفه دیگر چه فرستم
هوش مصنوعی: بیرون از دعایی که در سحر جواب می‌دهد، دیگر چه چیزی می‌توانم برای تو بفرستم که دست‌نخورده باشد؟
چون بر در و بام تو نخواهم که پرد مرغ
من خود ببرم خط به کبوتر چه فرستم
هوش مصنوعی: من نمی‌خواهم پرنده‌ام را به در و بام تو بفرستم، چون خودم می‌توانم به تو پیام برسانم.
شرق لب چون قند توآم گرچه بسی هست
پیش تو سخنهای مکرر چه فرستم
هوش مصنوعی: اگرچه لب‌های تو شیرین و دلپذیرند و همچون قند هستند، اما با توجه به اینکه بارها از زیبایی‌ها و محبت‌های تو سخن گفته‌ام، دیگر چه چیزی جدیدی می‌توانم برایت بفرستم؟
زینسان که کمالست ز هجران تو گریان
با نامه برت جز غزل تر چه فرستم
چند اصلاح تایپی کوچک