شمارهٔ ۷۱۷
چه رنجم از تو گر کشتی به نازم
که نازت عمر نو بخشید بازم
چو کارم جز بریدن نیست از خویش
چرا باشد ز تیغت احترازم
طبیبی شربت من گر نسازی
از قند به به خون دل بسازم
ز ابرویت چو رو آرم به محراب
سر زلفت بود عقد نمازم
نظر کج باختی گفتی به آن زلف
دوزخ دارد چگونه کج بنازم
سر زلفت مرا عمر درازست
خداوندا بده عمر درازم
کمال از بندگان ماست گفتی
بدنه اقبال دایم سرفرازم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه رنجم از تو گر کشتی به نازم
که نازت عمر نو بخشید بازم
هوش مصنوعی: اگرچه از دست تو رنج میبرم، اما زیبایی و ناز تو باعث میشود که دوباره جوانی و زندگی را تجربه کنم.
چو کارم جز بریدن نیست از خویش
چرا باشد ز تیغت احترازم
هوش مصنوعی: وقتی که کارم تنها بریدن است، چرا باید از تیغ تو پرهیز کنم؟
طبیبی شربت من گر نسازی
از قند به به خون دل بسازم
هوش مصنوعی: اگر طبیب داروی من را با قند تهیه نکند، من با خون دل خود نوشیدنی درست میکنم.
ز ابرویت چو رو آرم به محراب
سر زلفت بود عقد نمازم
هوش مصنوعی: وقتی چهرهات را بر محراب (محل نماز) میگذارم، سر زلف تو برایم همچون نشان و علامتی از نماز است.
نظر کج باختی گفتی به آن زلف
دوزخ دارد چگونه کج بنازم
هوش مصنوعی: به نظر تو که چشمانت به طرز عجیبی به زلفهای مجنون مینگرد، چگونه میتوانم به این زلفهای آتشین بزرگ و غیرقابل تصور افتخار کنم؟
سر زلفت مرا عمر درازست
خداوندا بده عمر درازم
هوش مصنوعی: خداوند، عمر من به درازای عمر موی تو باشد.
کمال از بندگان ماست گفتی
بدنه اقبال دایم سرفرازم
هوش مصنوعی: کمال و برتری به وسیله بندگان ما حاصل میشود و همیشه در اوج شادابی و افتخار قرار دارم.