شمارهٔ ۷۰۳
تا دست به زلف یار بردیم
صبر از دل بی قرار بردیم
سیم و زر و جان و سر بر آن در
هر چار به اختیار بردیم
جانها کردیم در سر تیغ
سر نیز به پای دار بردیم
بردیم به خاک مهر آن روی
شمعی به سوی مزار بردیم
سر در پی آهوان مشکین
چون را سوی لاله زار بردیم
کردیم رقیب را کشانه
سگ را بستم شکار بردیم
گر شد ز کمال سرگران یار
درد سر ازین دیار بردیم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا دست به زلف یار بردیم
صبر از دل بی قرار بردیم
هوش مصنوعی: زمانی که به زلف محبوب دست زدیم، تمام صبر و شکیباییمان را از دست دادیم.
سیم و زر و جان و سر بر آن در
هر چار به اختیار بردیم
هوش مصنوعی: ما در هر حالتی، چه در خوشی و چه در سختی، همه چیزهای با ارزش خود را برای آن هدف ارزشمند فدای کردیم.
جانها کردیم در سر تیغ
سر نیز به پای دار بردیم
هوش مصنوعی: ما جانهایمان را در معرض خطرات بزرگ قرار دادیم و حتی به پای چوبهدار رفتیم.
بردیم به خاک مهر آن روی
شمعی به سوی مزار بردیم
هوش مصنوعی: ما به سوی مزار، با عطر و نور چهره محبوب، گام به گام پیش میرویم.
سر در پی آهوان مشکین
چون را سوی لاله زار بردیم
هوش مصنوعی: در جستجوی آهوان زیبا، ما را به سوی دشتهای پر از لاله حرکت داد.
کردیم رقیب را کشانه
سگ را بستم شکار بردیم
هوش مصنوعی: ما رقیب را به زمین زده و سگ را به دنبال شکار فرستادیم و موفق شدیم شکار را بگیریم.
گر شد ز کمال سرگران یار
درد سر ازین دیار بردیم
هوش مصنوعی: اگر یار از کمال خود سرگشته و حیران شود، ما هم درد و رنج این دیار را به همراه او خواهیم برد.