گنجور

شمارهٔ ۷۰۲

تا خانه دل جای تمنای تو کردیم
در خانه چراغ از رخ زیبای تو کردیم
شوریده سری جمله گرفتیم به گردن
آنگه چو سر زلف تو سودای تو کردیم
دیدیم دل و عقل ز خود دور به صد گام
آن روز که از دور تماشای تو کردیم
از پستی و بالا همه کس نعره برآورد
هر جا که حدیث قد و بالای تو کردیم
هر لحظه به ما گرم تری از ستم و جور
تا در دل آتشکده مأوای تو کردیم
بر سینه ما چند نهد فرقت نو داغ
آخر نه به این سینه تمنای تو کردیم
مالم ز متاع دو جهان بود دل و دین
آن نیز نثار قد رعنای تو کردیم
چون رفت کمال از نظرت طلعت دلدار
قطع نظر از دیدهٔ بینای تو کردیم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا خانه دل جای تمنای تو کردیم
در خانه چراغ از رخ زیبای تو کردیم
هوش مصنوعی: ما در دل، جایی برای آرزوهای تو ساختیم و برای روشنایی آن دل، از زیبایی تو چراغی افروختیم.
شوریده سری جمله گرفتیم به گردن
آنگه چو سر زلف تو سودای تو کردیم
هوش مصنوعی: ما همه دچار هیجان و اشتیاق شده‌ایم و این احساس را بر گردن خود حمل می‌کنیم، سپس مانند موی سر تو، به عشق و خیالات تو پرداخته‌ایم.
دیدیم دل و عقل ز خود دور به صد گام
آن روز که از دور تماشای تو کردیم
هوش مصنوعی: در آن روز که از دور به تماشای تو نشستم، دل و عقل ما از خود دور شدند و به اندازه صد قدم از ما فاصله گرفتند.
از پستی و بالا همه کس نعره برآورد
هر جا که حدیث قد و بالای تو کردیم
هوش مصنوعی: هر کسی در مورد نقص و عیب‌های خود و دیگران داد و فریاد می‌زند، اما هر وقت که از زیبایی و بلندای تو صحبت کردیم، همه ساکت شدند.
هر لحظه به ما گرم تری از ستم و جور
تا در دل آتشکده مأوای تو کردیم
هوش مصنوعی: ما هر لحظه از ظلم و سختی به تو نزدیک‌تر می‌شویم، تا اینکه دل‌مان را برای تو مانند آتشکده‌ای قرار داده‌ایم.
بر سینه ما چند نهد فرقت نو داغ
آخر نه به این سینه تمنای تو کردیم
هوش مصنوعی: فرقت و جدایی چه مقدار بر دل ما بار می‌کند، در حالی که در آخرین لحظات هم، این دل فقط آرزوی تو را در سر داشته است.
مالم ز متاع دو جهان بود دل و دین
آن نیز نثار قد رعنای تو کردیم
هوش مصنوعی: مال و دارایی من از تمام جهان برای من باارزش‌تر است، اما دل و ایمانم را نیز به خاطر زیبایی تو فدای تو کردم.
چون رفت کمال از نظرت طلعت دلدار
قطع نظر از دیدهٔ بینای تو کردیم
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی محبوب از نظر دور شد، از چشم بینای تو آن را فراموش کردیم.