شمارهٔ ۶۹۶
بسی درد از غم عشقت کشیدم
ز بی دردی بتر دردی ندیدم
یکایک درد من درمان پذیرفت
از آن دم کز تواین شربت چشیدم
به نیم اندوه از صد غضه رستم
به یک درد از هزاران غم رهیدم
من آن مرغم که در دام بلایت
چو پیچیدم غم و درد تو چیدم
فغان خود من سرگشته زین درد
رساندم بر فلک هر جا رسیدم
طبیب عاشقانت نام کردند
چو دردت بر همه درمان گزیدم
به اوصاف کمال امروز از عشق
از آن فردم که همدرد فریدم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بسی درد از غم عشقت کشیدم
ز بی دردی بتر دردی ندیدم
هوش مصنوعی: من از غم عشق تو بسیار رنج کشیدم، اما از بیاحساسی دیگران بیشتر رنج و دردی ندیدم.
یکایک درد من درمان پذیرفت
از آن دم کز تواین شربت چشیدم
هوش مصنوعی: هر یک از دردهای من زمانی تسکین یافت که از لحظهای که تو این نوشیدنی را چشیدم.
به نیم اندوه از صد غضه رستم
به یک درد از هزاران غم رهیدم
هوش مصنوعی: از صد درد و رنجی که رستم داشت، من تنها به یک اندوه دچار شدم و از میان هزاران غم، به یک درد احساس آزادی کردم.
من آن مرغم که در دام بلایت
چو پیچیدم غم و درد تو چیدم
هوش مصنوعی: من آن پرندهای هستم که در دام عشق و گرفتاری تو افتادهام و غم و درد تو را به دوش میکشم.
فغان خود من سرگشته زین درد
رساندم بر فلک هر جا رسیدم
هوش مصنوعی: من از درد و رنج خود ناله و فریاد کردم و این را تا آسمان رساندم، هر جا که رفتم.
طبیب عاشقانت نام کردند
چو دردت بر همه درمان گزیدم
هوش مصنوعی: عاشقانت را پزشک نامیدهاند، چون من درمان دردهای شما را پیدا کردهام.
به اوصاف کمال امروز از عشق
از آن فردم که همدرد فریدم
هوش مصنوعی: امروز درباره ویژگیهای کمال و عشق صحبت میکنم و از آن شخصی میگویم که با من در درد و غم شریک است.