شمارهٔ ۶۹۳
به خالت نسبت مشک ختنا کردم خطا کردم
من این تشبیه بینیت چرا کردم چرا کردم
صبا انداخت در دستم شی زلف چو چوگانش
چه گویم کآن نفس با او چه کردم چهها کردم
چو دیدم قبله روی تو صد ساله نماز خود
به محراب دو ابرویت نضا کردم قضا کردم
رفییت تربیت فرمود یکبارم به دشنامی
من از شادی دوبار او را دعا کردم دعا کردم
دل خود را که از ریش کهن شد نو به نو خسته
به داروخانه دردت دوا کردم دوا کردم
کز تو نگریزم به خون خود خطی و آنگه
دو چشمت را بر این معنی گوا کردم گوا کردم
کمال ار اندکی زآن خط غباری داشت بر خاطر
چو دیدم روی او با او صفا کردم صفا کردم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به خالت نسبت مشک ختنا کردم خطا کردم
من این تشبیه بینیت چرا کردم چرا کردم
هوش مصنوعی: من به خاطر شباهت ناخودآگاه تو به مشکی، این مقایسه را انجام دادم، ولی حالا میفهمم که اشتباه کردم. چرا من چنین مقایسهای را انجام دادم؟ چرا؟
صبا انداخت در دستم شی زلف چو چوگانش
چه گویم کآن نفس با او چه کردم چهها کردم
هوش مصنوعی: نسیم، دستهای از موهای او را به من داد و من نمیدانم بگویم که در این لحظه با او چه کارها کردم.
چو دیدم قبله روی تو صد ساله نماز خود
به محراب دو ابرویت نضا کردم قضا کردم
هوش مصنوعی: وقتی که دیدم چهرهات را، به مدت صد سال نماز خود را در محرابِ دو ابرویت به جا آوردم و دیگر قضا نکردم.
رفییت تربیت فرمود یکبارم به دشنامی
من از شادی دوبار او را دعا کردم دعا کردم
هوش مصنوعی: دوست من یک بار به من انتقاد کرد، اما من از خوشحالی دو بار برای او دعا کردم.
دل خود را که از ریش کهن شد نو به نو خسته
به داروخانه دردت دوا کردم دوا کردم
هوش مصنوعی: دل خود را که به خاطر دردهای قدیمی خسته شده بود، به داروخانه بردم تا درمانش کنم.
کز تو نگریزم به خون خود خطی و آنگه
دو چشمت را بر این معنی گوا کردم گوا کردم
هوش مصنوعی: من برای اینکه از تو دور شوم، به خون خود تابلو و نشانهای کشیدم و سپس چشمانت را به این معنا گواهی دادم.
کمال ار اندکی زآن خط غباری داشت بر خاطر
چو دیدم روی او با او صفا کردم صفا کردم
هوش مصنوعی: اگر کمی از آن خط زیبا نشانی بر دل من باقی مانده بود، وقتی که چهرهاش را دیدم، با او صفا و دوستی کردم.