گنجور

شمارهٔ ۶۹۱

بیوی خویش گردان زنده بازم
همی کش ساعتی دیگر بنازم
به شمع امشب مگر دل همزبانست
که او می سوزد و من میگدازم
سر زلفت مرا عمر دراز ست
خداوندا بده عمر درازم
اگر کردم نظر بازی به رویت
به حمدالله که باری پاکبازم
به چشمم کی پر مرغی که تا باز
بیارد نامه از سوی تو بازم
کمال خسته گفتی چاکر ماست
بدین اقبال دایم سرفرازم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیوی خویش گردان زنده بازم
همی کش ساعتی دیگر بنازم
هوش مصنوعی: زن خود را زنده نگه‌دار و مدام به او محبت کن، چون من آماده‌ام تا هر لحظه او را تحسین کنم.
به شمع امشب مگر دل همزبانست
که او می سوزد و من میگدازم
هوش مصنوعی: شاید دل من امشب با شمع هم درد است، چون او می‌سوزد و من نیز در آتش وجود خود می‌سوزم.
سر زلفت مرا عمر دراز ست
خداوندا بده عمر درازم
هوش مصنوعی: خدایا، عمر من را بلند مدت کن چرا که زیبایی موهای تو باعث شده زندگی‌ام به این شدت طولانی شود.
اگر کردم نظر بازی به رویت
به حمدالله که باری پاکبازم
هوش مصنوعی: اگر من به چشمانت نگاه می‌کنم و دل به تو می‌سپارم، خوشحالم که به خاطر این کار سالم و پاکدامن هستم.
به چشمم کی پر مرغی که تا باز
بیارد نامه از سوی تو بازم
هوش مصنوعی: چشمانم منتظر هستند که مانند پرنده‌ای بیاید و از سوی تو خبری بیاورد.
کمال خسته گفتی چاکر ماست
بدین اقبال دایم سرفرازم
هوش مصنوعی: کمال خسته می‌گوید که خدمتگزار ماست و به خاطر این خوشبختی همیشه مفتخر و سرفراز است.