شمارهٔ ۶۹۰
باز می بیخودی بروی تو خوردیم
از حرم و دیر عزم کوی نو کردیم
خاک در دیر و کعبه چند نتوان بود
و نوبت آن شد که گرد کوی نو گردیم
شکر که هر شام از هنر با دل گرمیم
آن که هر صبح بی تو با دم سردیم
گر همه درمان خود طبیب فرستد
کی رسد آنها به ما که ما همه دردیم
روی به ما کرده گونه گونه بلاهاست
ناز تو با اشک سرخ و چهره زردیم
گر ورق عمر با تمام به پیچند
ما سر طومار دوستی تئوردیم
در ره او تا گمان توشه ما ساخته
جز جگر و درد درد هیچ نخوردیم
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز می بیخودی بروی تو خوردیم
از حرم و دیر عزم کوی نو کردیم
هوش مصنوعی: ما دوباره در حال غرق شدن در بیخودی هستیم، از محافل مذهبی و غیرمذهبی گذشتهایم و اکنون عزم کردهایم که به سوی عشق و زیبایی تازهای برویم.
خاک در دیر و کعبه چند نتوان بود
و نوبت آن شد که گرد کوی نو گردیم
هوش مصنوعی: با ورود به مکانهای مقدس مثل دیر و کعبه، نمیتوانیم فقط به خاک و دیوارهای آنها اشاره کنیم. حالا زمان آن رسیده که به دنبال جایی نو و متفاوت بگردیم و به سراغ کوی تازهای برویم.
شکر که هر شام از هنر با دل گرمیم
آن که هر صبح بی تو با دم سردیم
هوش مصنوعی: خوشحالم که هر شب با هنر و دلگرمی به سر میبریم، اما صبحها بدون تو، حال و هوای خوبی نداریم.
گر همه درمان خود طبیب فرستد
کی رسد آنها به ما که ما همه دردیم
هوش مصنوعی: اگر همهی بیماران به پزشک مراجعه کنند، چگونه میتوانند به ما برسند در حالی که ما خودمان همه دردمندیم؟
روی به ما کرده گونه گونه بلاهاست
ناز تو با اشک سرخ و چهره زردیم
هوش مصنوعی: تو با روی زیبا و حالتهای مختلفی که به خود میگیری، مشکلات و دردسرها را برای ما به وجود آوردهای. زیبایی و ناز تو باعث شده که ما با چهرهای زرد و چشمانی پر از اشک به تو نگاه کنیم.
گر ورق عمر با تمام به پیچند
ما سر طومار دوستی تئوردیم
هوش مصنوعی: اگر تمام صفحات عمر به هم بپیوندند، ما همچنان سرنوشت دوستیامان را ادامه خواهیم داد.
در ره او تا گمان توشه ما ساخته
جز جگر و درد درد هیچ نخوردیم
هوش مصنوعی: در مسیر او جز اندوختهی دل و درد، چیزی نداریم و هیچ لذتی نبردهایم.