گنجور

شمارهٔ ۶۶۴

ز حسرت خاک شد این چشم غمناک
به خاک ار پا نهی باری برین خاک
نکر آموخت آن چشم از تو شوخی
چه زود استاد شد شاگرد چالاک
معلقها زند از شادی آن صید
که آویزی پس از بسمل به فتراک
چو از رخ خوی به دامن پاک سازی
شود پاکیومتر آن دامن پاک
ز شبگردی چه ترسم بار در چشم
ندارم روز روشن از عسس پاک
به مرگ محتسب کم خور دل غم
به مقدار مصیبت جامه زن چاک
کمال از خس شپارد کمترت دوست
مگر در دوستی افتاد خاشاک

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز حسرت خاک شد این چشم غمناک
به خاک ار پا نهی باری برین خاک
هوش مصنوعی: این چشم غمگین از حسرت به خاک تبدیل شده است؛ اگر پای خود را بر روی این خاک بگذاری، چه بسا که باری دیگر بر سر آن خاک بگذراند.
نکر آموخت آن چشم از تو شوخی
چه زود استاد شد شاگرد چالاک
هوش مصنوعی: چشم تو به راحتی یاد می‌گیرد و به سرعت تبدیل به استاد می‌شود، در حالی که شاگردی چالاک و پرجنب‌وجوش است.
معلقها زند از شادی آن صید
که آویزی پس از بسمل به فتراک
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که به دیوار می‌آویزد، به خاطر خوشحالی شکارچی‌ای است که پس از شکار، آن را به دام انداخته است.
چو از رخ خوی به دامن پاک سازی
شود پاکیومتر آن دامن پاک
هوش مصنوعی: زمانی که انسان از ویژگی‌های ناپسند خود دست بکشد و به خوبی‌ها و پاکی روی آورد، به طبع آن پاکی و پاکدلی او نیز افزایش می‌یابد.
ز شبگردی چه ترسم بار در چشم
ندارم روز روشن از عسس پاک
هوش مصنوعی: از گشتن در شب نمی‌ترسم، زیرا در روز روشن هیچ چیزی نمی‌تواند من را دستگیر کند.
به مرگ محتسب کم خور دل غم
به مقدار مصیبت جامه زن چاک
هوش مصنوعی: به خاطر مرگ محتسب دل را زیاد غمگین نکن، زیرا به اندازه مصیبت، باید لباس را پاره کرد.
کمال از خس شپارد کمترت دوست
مگر در دوستی افتاد خاشاک
هوش مصنوعی: هرچه کمال و زیبایی داشته باشی، کمتر از یک بز و یا موجودی بی‌مقدار نیستی، مگر اینکه در دوستی و محبت دچار تغییر و تحول شوی.