گنجور

شمارهٔ ۶۵۳

کسی که دوست ندارد ز جان ندارد حظ
که جسم دور ز جان از جهان ندارد حظ
حظر چو کوثر است به خلد آب خضر در ظلمات
رواست گر لب ما زان دهان ندارد حظ
چه رنگ از رخ خوبان رقیب را جز جنگ
که باغبان ز گل و گلستان ندارد حظ
نکرده زلف به کف زآن ذقن چه بهره برم
که تشنه از چَهْ بی‌ریسمان ندارد حظ
خوش آیدش که ببیند تنم رنیم و رفات
مگر پریست که جز استخوان ندارد حظ
نشان خاک درشه پارسا گرفتم بافت
ز سرمه دیده اعمی چنان ندارد حظ
به زاهد این سخن تره اثر نکرد کمال
درخت خشک ز آب روان ندارد حظ

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کسی که دوست ندارد ز جان ندارد حظ
که جسم دور ز جان از جهان ندارد حظ
هوش مصنوعی: کسی که به دوست داشتن اهمیت نمی‌دهد، از زندگی و موجودیت خود بهره‌ای نمی‌برد؛ چون جسمی که از روح دور است، از جهان نیز بی‌بهره است.
حظر چو کوثر است به خلد آب خضر در ظلمات
رواست گر لب ما زان دهان ندارد حظ
هوش مصنوعی: اگرچه در روز معاد، آب کوثر در بهشت برای انسان‌های صالح وجود دارد، اما در شرایط سخت و تاریکی‌ها، اگر ما از آن نعمت‌ها بهره‌مند نشویم، اشکالی ندارد.
چه رنگ از رخ خوبان رقیب را جز جنگ
که باغبان ز گل و گلستان ندارد حظ
هوش مصنوعی: رنگی از چهره زیبا و دلربا نمی‌توان گرفت جز جنگ و درگیری، همان‌طور که باغبان از گل‌ها و باغ خود نمی‌تواند لذت ببرد.
نکرده زلف به کف زآن ذقن چه بهره برم
که تشنه از چَهْ بی‌ریسمان ندارد حظ
هوش مصنوعی: از آن زلفی که در دستانم نیست، چه سود می‌توانم ببرم؟ مانند تشنه‌ای هستم که از چاه بی‌حبل (رشته یا وسیله‌ای) نمی‌تواند بهره‌ای ببرد.
خوش آیدش که ببیند تنم رنیم و رفات
مگر پریست که جز استخوان ندارد حظ
هوش مصنوعی: او خوشش می‌آید که بداند بدنم زخمی و آسیب‌دیده است، اما آیا زیبایی او تنها به صورتش است که جز استخوان چیزی ندارد؟
نشان خاک درشه پارسا گرفتم بافت
ز سرمه دیده اعمی چنان ندارد حظ
هوش مصنوعی: وقتی به شهر پارسا (نیکوکار) رفتم، نشانه‌ای از خاک آنجا گرفتم. با چشمانم که مثل چشمان نابینا به سرمه آغشته شده، نمی‌توانم از آن لذت ببرم.
به زاهد این سخن تره اثر نکرد کمال
درخت خشک ز آب روان ندارد حظ
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که سخنان من به زاهد تأثیری نداشته، چرا که درختی که خشک است، حتی اگر آب جاری به آن برسد، بهره‌ای از آن نخواهد برد. این بیان نشان‌دهنده بی‌فایده بودن سخنان در مورد کسانی است که ظرفیت و قابلیت جذب ندارند.