گنجور

شمارهٔ ۶۴

آبی کجاست کآتش عشقم جگر بسوخت
وین برق جانگداز همه خشک و تر بسوخت
مرغ سپیده‌دم که خبر داد از توام
اکنون نمی‌دهد مگرش بال و پر بسوخت
باید که شمع را نرسد باد و آتشی
پروانه ضعیف چه باشد اگر بسوخت
بازم بسوخت آتش هجران نو جگر
دیدی چگونه سوخت به بادی دگر بسوخت
دوشم بگوشه نظری کردهای عزیز
نازک دل عزیز تو بر ما مگر بسوخت
گفتم که سوز آتش دل کم شود به اشک
این سوز کم نگشت از آن هم بتر بسوخت
می سوخت بار شیع گدازان و پس کمال
از شمع اندکی و ازو بیشتر بسوخت

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آبی کجاست کآتش عشقم جگر بسوخت
وین برق جانگداز همه خشک و تر بسوخت
هوش مصنوعی: کجاست آبی که شعله‌های عشق من جگرم را سوزانده است؟ این نوری که به شدت می‌درخشد، هر چیزی را به خاکستر تبدیل کرده است.
مرغ سپیده‌دم که خبر داد از توام
اکنون نمی‌دهد مگرش بال و پر بسوخت
هوش مصنوعی: بلغاری که صبح را نوید می‌دهد، حالا دیگر از تو خبر نمی‌آورد، مگر اینکه برای عشق تو جانش را بشکند و بال و پرش را بسوزاند.
باید که شمع را نرسد باد و آتشی
پروانه ضعیف چه باشد اگر بسوخت
هوش مصنوعی: باید طوری باشد که بر شمع بادی نوزد و آتش پروانه‌ای ضعیف چه ارزشی دارد اگر بسوزد.
بازم بسوخت آتش هجران نو جگر
دیدی چگونه سوخت به بادی دگر بسوخت
هوش مصنوعی: دل من دوباره به آتش دوری سوخت و می‌بینی که چطور دوباره به سوزش افتاد.
دوشم بگوشه نظری کردهای عزیز
نازک دل عزیز تو بر ما مگر بسوخت
هوش مصنوعی: دیروز کسی با نگاهش به من توجهی کرد که دلش بسیار نرم و حساس است، آیا این همه عشق و محبت فقط برای من نیست که به شدت دلم بسوزد؟
گفتم که سوز آتش دل کم شود به اشک
این سوز کم نگشت از آن هم بتر بسوخت
هوش مصنوعی: گفتم شاید با اشک ریختن، شعله‌های آتش دلکم شود، اما این سوز کم نشد، بلکه بیشتر شد و عمیق‌تر سوخت.
می سوخت بار شیع گدازان و پس کمال
از شمع اندکی و ازو بیشتر بسوخت
هوش مصنوعی: شعله‌های شمع در حال سوختن بودند و هر چه بیشتر می‌سوختند، هاله‌ای از روشنایی و کمال بیشتری ایجاد می‌کردند. این سوختن، نشان‌دهنده تلاش و از خودگذشتگی برای بخشیدن نور و زیبایی به دیگران بود.