گنجور

شمارهٔ ۶۳۱

دل که دلداری ندارد دل نشاید خواندنش
نیست عاشق گر نباشد رسم جان افشاندنش
گرچه افتادست بر خاک رهش گلگون اشک
تا مجالی هست خواهیم از پی او راندنش
سهل باشد گر کنار ما گرفت از گریه آب
بر کنار آب چون گل گر توان بنشاندنش
سرو می گویند از آن قامت به حیرت مانده است
ز آنچه می گویند می ماند به بکجا ماندنش
خنده او میکشد ما را سرش بازیم و جان
زآنکه طفل است و به بازی میتوان خنداندنش
گر بخواهد عود پیش زلف و خالت عود سوز
چوب می باید نخستین آنگهی سوزاندنش
پیش روی بار از ناسوختن نرسد کمال
زاهدا تا کی ز آتش دم به دم ترساندنش

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل که دلداری ندارد دل نشاید خواندنش
نیست عاشق گر نباشد رسم جان افشاندنش
هوش مصنوعی: دل اگر کسی را نداشته باشد، نمی‌توان آن را با شعر و کلام تسکین داد. عشق واقعی لازم است تا قلب بتواند به عواطف و احساسات خود پردازد و جان خود را به خطر بیندازد.
گرچه افتادست بر خاک رهش گلگون اشک
تا مجالی هست خواهیم از پی او راندنش
هوش مصنوعی: با وجود اینکه اشک‌های ما بر خاک ریخته است، تا زمانی که فرصتی باقی است، همچنان در پی او خواهیم رفت.
سهل باشد گر کنار ما گرفت از گریه آب
بر کنار آب چون گل گر توان بنشاندنش
هوش مصنوعی: اگر او بتواند کنار ما بنشیند، اشک ریختن از آب برایش ساده است. همچنین اگر بتواند مانند گلی آرامش را در کنار آب پیدا کند، این کار نیز برای او ممکن است.
سرو می گویند از آن قامت به حیرت مانده است
ز آنچه می گویند می ماند به بکجا ماندنش
هوش مصنوعی: سرو را به خاطر قد بلندی‌اش تحسین می‌کنند و از حیرت به جا مانده است. همچنین، از آنچه که درباره او می‌گویند، گیج و مبهوت شده و نمی‌داند باید کجا بماند.
خنده او میکشد ما را سرش بازیم و جان
زآنکه طفل است و به بازی میتوان خنداندنش
هوش مصنوعی: لبخند او ما را مسحور می‌کند؛ ما هم مثل بچه‌ها با او بازی می‌کنیم و شادی‌اش به خاطر سن کمش و اینکه می‌توان به راحتی او را خوشحال کرد.
گر بخواهد عود پیش زلف و خالت عود سوز
چوب می باید نخستین آنگهی سوزاندنش
هوش مصنوعی: اگر بخواهد عود (بازیابی) در برابر زلف و خال تو (عشق و زیبایی تو) شعله‌ور شود، باید اول چوبش را خوب بسوزاند و سپس آن را روشن کند.
پیش روی بار از ناسوختن نرسد کمال
زاهدا تا کی ز آتش دم به دم ترساندنش
هوش مصنوعی: اگر انسان را از آتش بترسانی و او را در ترس دائمی نگه‌داری، هرگز به کمال نخواهد رسید. بنابراین، نباید همیشه نگران عواقب بد بود، بلکه باید به پیشرفت و رشد فکر کرد.