گنجور

شمارهٔ ۶۰۳

سر من خاک پایت باد و جان نیز
که در پای تو خوشتر این و آن نیز
چگونه در حریم او نهم پای
که نگذارنده سر بر آستان نیز
بکویت جز صبا کس را گذر نیست
ولیکن غیرتم آید از آن نیز
چه تنگ است آن شکر یعنی دهانت
که وهم آنجا نمی گنجد گمان نیز
دل آواره من تا کجا شد
کرو نامی نمی یابم نشان نیز
تواند بوده دل جای غم تو
چه جای دل که جان ناتوان نیز
کمال آن شب که در چرخ آید آن ماه
زجان دستی بر افشان وز جهان نیز

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سر من خاک پایت باد و جان نیز
که در پای تو خوشتر این و آن نیز
هوش مصنوعی: سر من همیشه زیر قدم‌های تو باد و جانم نیز که در پایت باشد، از هر چیز دیگری خوش‌تر است.
چگونه در حریم او نهم پای
که نگذارنده سر بر آستان نیز
هوش مصنوعی: چطور می‌توانم پا در عرصه او بگذارم در حالی که حتی نمی‌توانم سرم را بر درگاهش بگذارم؟
بکویت جز صبا کس را گذر نیست
ولیکن غیرتم آید از آن نیز
هوش مصنوعی: جز نسیم صبحگاهی کسی به تو دسترسی ندارد، اما من به خاطر غیرتم از همین حالت هم ناراحتم.
چه تنگ است آن شکر یعنی دهانت
که وهم آنجا نمی گنجد گمان نیز
هوش مصنوعی: دهان تو به قدری کوچک و شیرین است که حتی تصور آن هم برای آدم غیرممکن است.
دل آواره من تا کجا شد
کرو نامی نمی یابم نشان نیز
هوش مصنوعی: دل سرگردان و بی‌قرار من تا کجا ادامه دارد؟ هیچ نشانی از نام و نشان خود نمی‌یابم.
تواند بوده دل جای غم تو
چه جای دل که جان ناتوان نیز
هوش مصنوعی: دل من به خاطر غم تو نمی‌تواند تحمل کند، چه رسد به اینکه جان ناتوانم هم بتواند این بار سنگین را تحمل کند.
کمال آن شب که در چرخ آید آن ماه
زجان دستی بر افشان وز جهان نیز
هوش مصنوعی: بهترین و زیباترین لحظه‌های شب زمانی است که ماه از آسمان ظاهر می‌شود، مانند اینکه دستی از دل به سمت افلاکیان دراز شود و بر جهان تاثیری بگذارد.