شمارهٔ ۶
ای خط تو سبزی خوان بلا
خال سیاه تو نشان بلا
لعل لبت کان دل من کرد خون
خوانمش از درد تو کان بلا
زاهد خود بین به امید عطاست
عاشق مسکین نگران بلا
داد نشانم کمرت زان میان
باز فتادم به میان بلا
دور ز پیش تو بلا زان ماست
پیش تو ما نیز از آن بلا
چون نکشم آه اگر برکشی
از مژه ها تیغ و سنان بلا
رو بدعا آر ز چشمش کمال
تا رهی از فتنه زمان بلا
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای خط تو سبزی خوان بلا
خال سیاه تو نشان بلا
هوش مصنوعی: ای خط تو نشانهای از زیبایی و لطافت است، اما آن نقطه سیاه میتواند علامتی از مشکلات و سختیها باشد.
لعل لبت کان دل من کرد خون
خوانمش از درد تو کان بلا
هوش مصنوعی: لبان تو مثل یاقوت هستند و دل من از درد فراق تو به خون نشسته است. من این درد را به جان میخرم چون تو خود بلای جان من هستی.
زاهد خود بین به امید عطاست
عاشق مسکین نگران بلا
هوش مصنوعی: زاهد خود را از روی امید به رحمت خدا میبیند، اما عاشق بیچاره نگران مشکلات و سختیهاست.
داد نشانم کمرت زان میان
باز فتادم به میان بلا
هوش مصنوعی: عشق تو مرا به دام انداخت و گرفتار مشکلات کرد.
دور ز پیش تو بلا زان ماست
پیش تو ما نیز از آن بلا
هوش مصنوعی: بله، در دوری از تو، آفتها به سراغ ما میآید و ما هم از آن آفتها دور نیستیم.
چون نکشم آه اگر برکشی
از مژه ها تیغ و سنان بلا
هوش مصنوعی: اگر من آه نزنم، هرچند که تو با چشم و نگاه خود درد و سختی را بر من بگذاری.
رو بدعا آر ز چشمش کمال
تا رهی از فتنه زمان بلا
هوش مصنوعی: از نگاه او بهرهمند شو تا از مشکلات و سختیهای زمان رهایی یابی.
حاشیه ها
1400/04/03 17:07
ناصر
مصرع دوم در بیت سوم: نگران بلا (طبق تصویر مرتبط)
مصرع اول از بیت چهارم: داد نشانم (طبق تصویر مرتبط)