شمارهٔ ۵۹۲
من گریان چه کنم زآن مژه و غمزه حذر
چه یکی نیزه چه صد چون بگذشت آب از سر
گر از آن کیش به باران تو آید تیری
سوی صدرش همه گوئیم که فرمای و گذر
هر که پیش تو رود تا بمن آرد خبرت
چون ترا دید عجب گر دگر آید به خبر
ای صبا دامن آن زلف چه باشد که کشم
رفع کن حاجت ما آمده ایم از پی جر
نیمه شهر ز آهم نشنیدی که بسوخت
به غریبان نظری تا نزنیم آو دگر
پیش صاحب نظران جای نگه دار ای اشک
نیست برخاستن امکان پر فتادی ز نظر
کس بر آن در نتوانست روان رفت کمال
غیر اشک تو و آن نیز بسد خون جگر
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من گریان چه کنم زآن مژه و غمزه حذر
چه یکی نیزه چه صد چون بگذشت آب از سر
هوش مصنوعی: من در گریهام چون با آن مژه و اشاره زیبایت رو بهرو میشوم، چه کنم؟ آیا باید از این خطر بگریزم؟ چه یک تیر، چه صد تیر، وقتی که آب از سر گذشت، دیگر نمیتوان کاری کرد.
گر از آن کیش به باران تو آید تیری
سوی صدرش همه گوئیم که فرمای و گذر
هوش مصنوعی: اگر کسی از آن دین به باران بیاید و تیرش به سمت رهبری برود، همه ما خواهیم گفت که او دستور بده و عبور کند.
هر که پیش تو رود تا بمن آرد خبرت
چون ترا دید عجب گر دگر آید به خبر
هوش مصنوعی: هر کسی که نزد من برود تا خبری از تو بیاورد، وقتی تو را ببیند، جای تعجب است اگر باز هم به خبر رسانی باز گردد.
ای صبا دامن آن زلف چه باشد که کشم
رفع کن حاجت ما آمده ایم از پی جر
هوش مصنوعی: ای باد صبا، دامن آن زلف چه چیزی است که میکشی! خواهش میکنم، حاجت ما را برآورده کن؛ ما به دنبال خواستهامان آمدهایم.
نیمه شهر ز آهم نشنیدی که بسوخت
به غریبان نظری تا نزنیم آو دگر
هوش مصنوعی: نیمهای از شهر در اثر آه و نالهام دچار آتش شده است؛ به غریبان نگاهی کن تا دیگر بار آن آهها را نزنیم.
پیش صاحب نظران جای نگه دار ای اشک
نیست برخاستن امکان پر فتادی ز نظر
هوش مصنوعی: ای اشک، قبل از اینکه از چشمهایت بریزی، حواست باشد که در برابر دیدگاههای اهل نظر قرار داری. ممکن است با بروز احساساتت، از نگاه آنها دور بیفتی و مورد قضاوت قرار بگیری.
کس بر آن در نتوانست روان رفت کمال
غیر اشک تو و آن نیز بسد خون جگر
هوش مصنوعی: هیچ کس نتوانست از آن در عبور کند و تنها چیزی که برای غیر از اشک تو وجود دارد، خون دل گرانبها است.