گنجور

شمارهٔ ۵۸۵

از سودای سر زلف چو زنجیر
شدم دیوانه من مجنون چه تدبیر
مریدی قدر این معنی بداند
که روزی کرده باشد خدمت پیر
از آن دارم هوای سرو قدت
که غیر از راستی زرق است و تزویر
بود مأوای پیکان تو جانم
اگر بر دل زنی ز آن غمزه صد تیر
اگر نقاش دیدی نقش رویت
کجا کردی دگر دعوی تصویر
چو عود از آتش شوقت به آهنگ
گهی بم باشدم ناله گهی زیر
بادام زلف تو مستی در افتاد
از پا افتاده ام از راه بر گیر
کمال از وصل او در عیش میباش
بگو حاسد در این اندوه می میر

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از سودای سر زلف چو زنجیر
شدم دیوانه من مجنون چه تدبیر
هوش مصنوعی: به خاطر خیال و آرزوی موهای زیبای تو، مانند زنجیر به تو متصل شدم. من، که دیوانه‌ام، چه تدبیری می‌توانم در این حالت انجام دهم؟
مریدی قدر این معنی بداند
که روزی کرده باشد خدمت پیر
هوش مصنوعی: مریدی باید به ارزش این مفهوم پی ببرد که یک روز خدمت به استاد کرده است.
از آن دارم هوای سرو قدت
که غیر از راستی زرق است و تزویر
هوش مصنوعی: من به خاطر قامت سید تو دلتنگم، چون غیر از راست‌گویی، همه چیز زشت و تزویر است.
بود مأوای پیکان تو جانم
اگر بر دل زنی ز آن غمزه صد تیر
هوش مصنوعی: اگر تو با نگاه دلربایت بر دل من بزنی، جانم در آغوش تیرهای عشق تو خواهد بود.
اگر نقاش دیدی نقش رویت
کجا کردی دگر دعوی تصویر
هوش مصنوعی: اگر نقاشی را دیدی که چهره‌ات را چگونه ترسیم کرده است، دیگر حق نداشته باشی که ادعای تصویر دیگری را داشته باشی.
چو عود از آتش شوقت به آهنگ
گهی بم باشدم ناله گهی زیر
هوش مصنوعی: مانند چوب عود که از حرارت آتش برای تولید عطر و صدا به وجود می‌آید، من نیز در حالت‌های مختلف، گاهی با صدای بلند و ناله‌ای رنج‌آور و گاهی با نغمه‌ای ملایم و زیر، به عشق تو مشغولم.
بادام زلف تو مستی در افتاد
از پا افتاده ام از راه بر گیر
هوش مصنوعی: زلف‌های تو مانند بادام، مرا به حالت سرمستی و افتادگی درآورده است. اکنون که بر زمین افتاده‌ام، مرا از راه خودت راهنمایی کن.
کمال از وصل او در عیش میباش
بگو حاسد در این اندوه می میر
هوش مصنوعی: کمال و خوشبختی در ارتباط با اوست، پس بگو به حسود که در این غصه و ناراحتی خواهد مرد.