گنجور

شمارهٔ ۵۸۴

دلی دارم ز چشمت ناتوان‌تر
وجودی از دهانت بی‌نشان‌تر
چو اشکم در کنار ای در سیراب
اگر آنی شپی باری روان‌تر
رقیبت مهربانی‌ها نماید
ولی از ما نباشد مهربان‌تر
به مهرت گر بسنجم ذره‌ای را
هنوز آن ذره‌ام آید گران‌تر
میانت گوییا رازی‌ست غیبی
که از سره ضمیر آمد نهان‌تر
دل از چشم تو خود بودی چنان مست
چو کردی یک نظر گشت آنچنان تر
می‌فشان از کمال ای بی‌وفا دست
کزو عاشق نیابی جان‌فشان‌تر

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلی دارم ز چشمت ناتوان‌تر
وجودی از دهانت بی‌نشان‌تر
هوش مصنوعی: دلم از چشم تو ضعیف‌تر است و وجودم از گفتارت بی‌خبرتر.
چو اشکم در کنار ای در سیراب
اگر آنی شپی باری روان‌تر
هوش مصنوعی: اگر اشکم در کنار تو جاری باشد، بی‌تردید اگر تو لحظه‌ای مرا ترک کنی، او همچنان روان‌تر خواهد بود.
رقیبت مهربانی‌ها نماید
ولی از ما نباشد مهربان‌تر
هوش مصنوعی: رقیبت ممکن است رفتار مهربانانه‌ای از خود نشان دهد، اما ما از آن مهربان‌تر نیستیم.
به مهرت گر بسنجم ذره‌ای را
هنوز آن ذره‌ام آید گران‌تر
هوش مصنوعی: اگر بخواهم محبت تو را با کوچک‌ترین چیزها بسنجم، حتی آن smallest چیز نیز برایم بسیار با ارزش‌تر از همه چیز است.
میانت گوییا رازی‌ست غیبی
که از سره ضمیر آمد نهان‌تر
هوش مصنوعی: در دل تو رازی پنهان وجود دارد که از عمق افکار و احساساتت آشکارتر است.
دل از چشم تو خود بودی چنان مست
چو کردی یک نظر گشت آنچنان تر
هوش مصنوعی: دل از چشمان تو به قدری مست و سرمست شد که با یک نگاه تو، حالتی غیرقابل وصف پیدا کرد.
می‌فشان از کمال ای بی‌وفا دست
کزو عاشق نیابی جان‌فشان‌تر
هوش مصنوعی: ای بی‌وفا، از کمال خود بی‌پروا بگستران، زیرا که نمی‌توانی کسی را بیابی که جانش را همچون من فدای عشق کند.