شمارهٔ ۵۸۱
دردا که رفت عمر وه نکردیم هیچ کار
ساقی بیا که کار تو داری شراب آر
از چشمه سار چاه جوانی به نشنه ای
آبی بده که پیر شوی ای امیدوار
تو شهریاره حسنی و شهر قدیم تست
دلهای بیقرار که کردی درو قرار
چشم رمد گرفته ما بر تو گرفتند
از مردم ضعیف فتادن عجب مدار
زآن دم که صحبت تو مرا اختیار شد
کردند عقل و هوش ز من صحبت اختیار
پیران کار دیده شناسند قدر حسن
در روزگار حسن تو مائیم پیر کار
پاکیزه روی چون گل و پاکیزه دامنی
شایسته تو عاشق پاکیزه روزگار
در دل نشان محبت خالش ببوی زلف
تا خوشه ها بدست کنی دانهای بکار
گر بتگرد روانی آب سخن کمال
از چشمه سار خویش رود خضر شرمسار
خاک خجند را که ز شیراز کم نهند
آمده به روزگار نو آبی بروی کار
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دردا که رفت عمر وه نکردیم هیچ کار
ساقی بیا که کار تو داری شراب آر
هوش مصنوعی: متأسفانه زمان به سرعت گذشت و ما هیچ کاری نکردیم. ای ساقی، بیا که تو کار خودت را بلدی، شراب بیاور.
از چشمه سار چاه جوانی به نشنه ای
آبی بده که پیر شوی ای امیدوار
هوش مصنوعی: از چشمههای جوانی، به یک نهر آبی بده تا تو بتوانی پیر شوی، ای کسی که امیدوار هستی.
تو شهریاره حسنی و شهر قدیم تست
دلهای بیقرار که کردی درو قرار
هوش مصنوعی: تو بهترین و زیباترین شهر هستی و در این شهر قدیمی، دلهای بیقرار را آرامش دادی.
چشم رمد گرفته ما بر تو گرفتند
از مردم ضعیف فتادن عجب مدار
هوش مصنوعی: چشمان زیبای ما نگاه تو را به خود مشغول کرده و اینکه دیگران از حسادت یا ضعف خود به ما تهمت میزنند، نباید برایت عجیب باشد.
زآن دم که صحبت تو مرا اختیار شد
کردند عقل و هوش ز من صحبت اختیار
هوش مصنوعی: از زمانی که صحبت تو آغاز شد، عقل و هوش من از کار افتادند و دیگر نمیتوانند در انتخاب همراهی کنند.
پیران کار دیده شناسند قدر حسن
در روزگار حسن تو مائیم پیر کار
هوش مصنوعی: افراد با تجربه ارزش زیبایی را در زمانهای که تو زیبا هستی میشناسند، ما همین افراد با تجربه هستیم.
پاکیزه روی چون گل و پاکیزه دامنی
شایسته تو عاشق پاکیزه روزگار
هوش مصنوعی: چهرهی زیبای تو مانند گل است و دامن تمیزت سزاوار عشق تو است که در این دنیای پاک و زیبا زندگی میکند.
در دل نشان محبت خالش ببوی زلف
تا خوشه ها بدست کنی دانهای بکار
هوش مصنوعی: دل نشان عشق و محبت او را با بوی زلفش احساس کن تا بتوانی خوشهها را به دست بیاوری و دانهها را بکاری.
گر بتگرد روانی آب سخن کمال
از چشمه سار خویش رود خضر شرمسار
هوش مصنوعی: اگر قلبی مانند بت باشد، کلام خوب و خالص از چشمهی وجودش میجوشد و حتی خوراکی مانند خضر نیز شرمنده میشود.
خاک خجند را که ز شیراز کم نهند
آمده به روزگار نو آبی بروی کار
هوش مصنوعی: خاک خجند، که به لحاظ زیبایی و دلانگیزی از شیراز کمتر نیست، اکنون در روزگار جدید به تنهایی آب روانی بر روی آن جاری شده است.