گنجور

شمارهٔ ۵۷۸

خاک راه تر از آن روز که آمد به نظر
خواب در چشم من خسته نیاید دیگر
تونیا روشنی دیده اگر داشت چرا
دید آن خاک قدم در نظر آورد دگر
غم نگنجد به دل از ذوق دهان تو مرا
صحبت تنگ فتادست مگس را به شکر
تینهای مژه بر خاک درت دادم آب
تا کند چشم من از کحل بصر قطع نظر
مشنو آه سحر من که پریشان نکنی
خاطر نازک خود همچو گل از باد سحر
چون تن لاغر من نیر تو زان شد باریک
که به خونابه خورا می گذراند به جگر
دی طبیبم بر خود خواند ز ضعفم پشه ای
بگرفت و بر او ناله کنان برد به پر تازه پر
لحظه لحظه رخم از خاک درت تازه ترست
میشود از خاک بلی گونه زر
دوش می گشت بسر بر در تو بی تو کمال
گر نمی گشت چنین با تو نمی گشت بسر

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خاک راه تر از آن روز که آمد به نظر
خواب در چشم من خسته نیاید دیگر
هوش مصنوعی: زمین به نحوی نرم و لطیف است که دیگر برای من خسته‌کننده نمی‌باشد؛ زیرا وقتی به آن نگاه می‌کنم، مانند یک رویا به نظر می‌رسد.
تونیا روشنی دیده اگر داشت چرا
دید آن خاک قدم در نظر آورد دگر
هوش مصنوعی: اگر تونیا روشنی چشمش را داشت، پس چرا آن خاک پای دیگری را در نظر آورد؟
غم نگنجد به دل از ذوق دهان تو مرا
صحبت تنگ فتادست مگس را به شکر
هوش مصنوعی: غم نمی‌تواند در دل من جا بگیرد، زیرا لذت و شیرینی صحبت‌های تو آنقدر زیاد است که حتی مگسی نزدیک من نمی‌تواند به خاطر شکرش صحبت کند.
تینهای مژه بر خاک درت دادم آب
تا کند چشم من از کحل بصر قطع نظر
هوش مصنوعی: من خاک درب تو را با اشک‌های مژه‌هایم خیس کردم تا چشمم از آرایش و زیبایی‌ات جدا نشود.
مشنو آه سحر من که پریشان نکنی
خاطر نازک خود همچو گل از باد سحر
هوش مصنوعی: به صدای نالان و غمگین من در سحرگاه گوش نده، زیرا نکنید دل لطیف و ظریف خود را آشفته، همان‌طور که گل از وزش باد صبحگاهی پریشان می‌شود.
چون تن لاغر من نیر تو زان شد باریک
که به خونابه خورا می گذراند به جگر
هوش مصنوعی: جسد لاغر من به خاطر نیرنگ تو باریک شده است، به طوری که با سوزش درونم، روزگارش را می‌گذراند.
دی طبیبم بر خود خواند ز ضعفم پشه ای
بگرفت و بر او ناله کنان برد به پر تازه پر
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر یک طبیب اشاره شده که به ضعف بیمار توجه دارد و از او پشه‌ای می‌گیرد. سپس، او به همراه آن پشه با ناله و شکایت به پر پرواز می‌کند. این تصویر می‌تواند نمادی از ضعف و درمان‌جویی باشد و نشان دهد که حتی در مواقع سخت، فرد سعی دارد به دنبال درمان و بهبود وضعیت خود باشد.
لحظه لحظه رخم از خاک درت تازه ترست
میشود از خاک بلی گونه زر
هوش مصنوعی: هر لحظه که از خاک در خانه‌ات می‌گذرد، چهره‌ام تازه‌تر و زیباتر می‌شود، مثل گل زری که از خاک می‌روید.
دوش می گشت بسر بر در تو بی تو کمال
گر نمی گشت چنین با تو نمی گشت بسر
هوش مصنوعی: دیشب به دور در تو می‌چرخیدم و بی‌تو بودم. اگر تو نبودید، این حال و هوا به این شکل نمی‌بود و این گردشی که داشتم، چنین نمی‌شد.