گنجور

شمارهٔ ۵۷۰

بیاید بر آن دیده بگریست زار
که محروم ماند ز دیدار یار
نه اشک است آن در یکدانه آه
که از گریه باز آیدم در کنار
نه آن برگ گل نیز کز نازکی
کشم دامنش چون صبا بو گذار
بر آن پای داریم سر تا که هست
همین است بس دولت پایدار
به خاک ار برم مهر ابروی دوست
بر آریده طاقیم پیشه مزار
محب گرچه جز جان غمگین نداشت
روان برده تحفه بر غمگسار
کمال این همه انتظار تو چیست
گرت هست جانی بیا و بیار

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیاید بر آن دیده بگریست زار
که محروم ماند ز دیدار یار
هوش مصنوعی: بیایید برای چشمی که از دیدار محبوبش محروم مانده، با اشک و اندوه گریه کنیم.
نه اشک است آن در یکدانه آه
که از گریه باز آیدم در کنار
هوش مصنوعی: این جمله اشاره دارد به اینکه آنچه که من احساس می‌کنم، تنها یک قطره اشک نیست بلکه نشانه‌ای عمیق‌تر از اندوه و غم است که در کنار کسی که دوستش دارم به وجود می‌آید. به عبارتی، این احساسات به شدت عمیق‌تر از آن است که فقط به یک گریه ساده محدود شود.
نه آن برگ گل نیز کز نازکی
کشم دامنش چون صبا بو گذار
هوش مصنوعی: من آنقدر نازک و حساس نیستم که به راحتی دامن گل را بگیرم و از بوی آن لذت ببرم.
بر آن پای داریم سر تا که هست
همین است بس دولت پایدار
هوش مصنوعی: ما تا زمانی که هستیم، بر این پای ایستاده‌ایم و همین برای ما کافی است تا به سعادت دست یابیم.
به خاک ار برم مهر ابروی دوست
بر آریده طاقیم پیشه مزار
هوش مصنوعی: اگر بروم به خاک، مهر ابروی محبوبم را به یادگار با خود می‌برم و در کنار مزارم، آن را زیبا و نمایان می‌سازم.
محب گرچه جز جان غمگین نداشت
روان برده تحفه بر غمگسار
هوش مصنوعی: عشق اگرچه تنها دل غمگینی را با خود دارد، اما جان را به عنوان هدیه‌ای به کسی که تسلی‌دهنده غم‌هاست، می‌برد.
کمال این همه انتظار تو چیست
گرت هست جانی بیا و بیار
هوش مصنوعی: اگر تمام این مدت منتظر تو بودم، دلیلش چیست؟ اگر جان داری، بیا و چیزی بیاور که ارزش این انتظار را داشته باشد.