گنجور

شمارهٔ ۵۶۸

ای من غلام روی تو هر چه تمامتر
شهری تو را غلام و دعاگر غلامتر
چشمم که ساختی بره انتظار خشک
دارند زلف و عارض تو صبح و شامتر
گر آه و ناله از تو بر آورده اند نام
از هر دو هست دیده گریان بنامتر
می را که می نهند به هر مجلسی حرام
گر نیست ساقیش چو تو باشد حرامتر
طوطی به منطق تو ندارد زبان بحث
با آنکه هست از همه شیرین کلامتر
طاووس خوش خرام رها کن بصحن باغ
آن سرو ناز بنگر ازو خوش خرامتر
تا کشته‌ی منی بر آن استان کمال
کس نیست در جهان ز تو عالی‌مقامتر

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای من غلام روی تو هر چه تمامتر
شهری تو را غلام و دعاگر غلامتر
هوش مصنوعی: ای من، تمام وجودم فدای چهره‌ات است. تو، ای شهر، من را به عنوان خدمتگزار و دعاگوی خود پذیرا باش و من حتی بیشتر از این نیز فدای تو می‌شوم.
چشمم که ساختی بره انتظار خشک
دارند زلف و عارض تو صبح و شامتر
هوش مصنوعی: چشمانم که به تو دوخته شده‌اند، همواره در انتظار تو هستند، خواه با زلف‌های زیبا و خواه با چهره‌ات، صبح و شب.
گر آه و ناله از تو بر آورده اند نام
از هر دو هست دیده گریان بنامتر
هوش مصنوعی: اگر از تو صدای آه و ناله بلند شده، نام تو و آن که گریان است، بر روی زبان‌هاست.
می را که می نهند به هر مجلسی حرام
گر نیست ساقیش چو تو باشد حرامتر
هوش مصنوعی: هر جا که می‌نوشند، اگرچه می‌التی حلال باشد، اما اگر ساقی‌اش تو باشی، آن می هم به مراتب حرام‌تر است.
طوطی به منطق تو ندارد زبان بحث
با آنکه هست از همه شیرین کلامتر
هوش مصنوعی: طوطی نمی‌تواند با تو بحث کند، اما صدایش از همه شیرین‌تر است.
طاووس خوش خرام رها کن بصحن باغ
آن سرو ناز بنگر ازو خوش خرامتر
هوش مصنوعی: طاووس زیبا را رها کن و به باغ برو، آن سرو ناز را تماشا کن که از او زیباتر و باوقارتر است.
تا کشته‌ی منی بر آن استان کمال
کس نیست در جهان ز تو عالی‌مقامتر
هوش مصنوعی: در این جهان هیچ‌کس به مقام و جایگاه تو نمی‌رسد، حتی اگر من کشته‌ی عشق تو باشم.