گنجور

شمارهٔ ۵۵۹

بار چندان که جفا جست و دل آزاری کرد
عاشق خسته وفاجوئی و دلداری کرد
نشنیدم که سگش نیز به فریاد رسید
بیدلی را که بر آن در همه شب زاری کرد
دی در آمد ز درم ناگه و از خجلت آن
آفتاب از سوی روزن پس دیواری کرد
گونه عاشق پروانه صفت شمعی شد
بسکه در عشق تو شبخیزی و بیداری کرد
دل ببرد از برم آن طره و از من ببرید
با همه زیر بری بین که چه طراری کرد
این همه جور و جفا از پی آن دید کمال
که ز خوبان طمع مهر و وفاداری کرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بار چندان که جفا جست و دل آزاری کرد
عاشق خسته وفاجوئی و دلداری کرد
هوش مصنوعی: هر اندازه که معشوق به محبوب خود آسیب رسانده و او را ناراحت کرده، عاشق رنجیده همواره سعی کرده است که با فداکاری و محبت دل او را تسکین دهد.
نشنیدم که سگش نیز به فریاد رسید
بیدلی را که بر آن در همه شب زاری کرد
هوش مصنوعی: من هرگز نشنیدم که حتی سگ او هم به فریادش پاسخ داده باشد، در حالی که بیدل در تمام شب به در آنجا گریه و زاری کرد.
دی در آمد ز درم ناگه و از خجلت آن
آفتاب از سوی روزن پس دیواری کرد
هوش مصنوعی: یک روز به طور ناگهانی، شخصی به درون خانه‌ام وارد شد و از آنجا که خجالت زده شده بودم، مثل آفتابی که از روزن بیرون می‌آید، به طرف دیوار رفتم و خودم را پنهان کردم.
گونه عاشق پروانه صفت شمعی شد
بسکه در عشق تو شبخیزی و بیداری کرد
هوش مصنوعی: چهره عاشق مانند پروانه‌ای شد که به خاطر عشق تو، شب‌ها بیدار مانده و به دور شمع می‌چرخد.
دل ببرد از برم آن طره و از من ببرید
با همه زیر بری بین که چه طراری کرد
هوش مصنوعی: موهای خوش‌فرم او دل مرا برد و از من دورش کرد. با همه ترفندها و زیرکی‌اش، ببینید چه جادویی انجام داد.
این همه جور و جفا از پی آن دید کمال
که ز خوبان طمع مهر و وفاداری کرد
هوش مصنوعی: تمام این بدرفتاری‌ها و ظلم‌ها از آن ناشی است که او به کمال و زیبایی خوبان امیدوار بود و از آن‌ها انتظار محبت و وفاداری داشت.