گنجور

شمارهٔ ۵۵۰

هر گل که ز خاک من بروید
عاشق شود آنکه آن ببوید
در دامن دوست خواهد آویخت
خاری که ز تربتم بروید
معشوق شهید عشق خود را
با اشک بشوید و بموید
تا دیده شود به خاک آن پای
عاشق ره وه به دیده پوید
جوید دلم آن دهن همیشه
چیزی که نیافت کی چه جوید
وصف دهنت کمال دائم
در قافیه های تنگ گوید

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر گل که ز خاک من بروید
عاشق شود آنکه آن ببوید
هوش مصنوعی: هر گلی که از خاک من رشد کند، آن کسی که آن را بو کند، عاشق می‌شود.
در دامن دوست خواهد آویخت
خاری که ز تربتم بروید
هوش مصنوعی: در آغوش دوست، خارهایی را که از خاک من می‌روید، خواهند آویخت.
معشوق شهید عشق خود را
با اشک بشوید و بموید
هوش مصنوعی: عاشق با اشک‌هایش شهید عشق خود را پاک می‌کند و به یاد او می‌افزاید.
تا دیده شود به خاک آن پای
عاشق ره وه به دیده پوید
هوش مصنوعی: به انتظار آن روزی هستم که پای عاشق در خاک نهادن و دیده‌اش در پی دیدن یار باشد.
جوید دلم آن دهن همیشه
چیزی که نیافت کی چه جوید
هوش مصنوعی: دل من همواره در جستجوی چیزی است که هرگز به دست نیاورده است. نمی‌دانم این دل چه در پی چیزی‌ست که هنوز آن را پیدا نکرده است.
وصف دهنت کمال دائم
در قافیه های تنگ گوید
هوش مصنوعی: دهان تو مانند هنری است که همیشه در قافیه‌های محدود به زیبایی توصیف می‌شود.