گنجور

شمارهٔ ۵۳۹

هر شب که از تو سوخته آه بر کشد
زآن أو داغها به رخ ماه برکشد
زلف توأم چو دامن در پاکشان خویش
گاهی به خاک ره فکند گاه برکشد
بار فراق خویش چه سنجی به جسم من
کس کوه را ندیده که با کاه برکشد
طوبی کشید پیش قدت سر به آسمان
خود را چرا بقامت کوتاه برکشد
نقاش هر گهی که کشد نقش آن دهان
از مو قلم بسازد و آنگاه برکشد
افتاده باش گوی سر زلف تو بر ذقن
دلها که افتد آن رسن از چاه بر کشد
از غمزه ناوکی که زدی بر دل کمال
چون برکشد ز سینه مگر آه برکشد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر شب که از تو سوخته آه بر کشد
زآن أو داغها به رخ ماه برکشد
هوش مصنوعی: هر شب که برای تو دلتنگ می‌شوم و آه می‌کشم، آن داغ‌های درونم به صورت روشنایی ماه نمایان می‌شود.
زلف توأم چو دامن در پاکشان خویش
گاهی به خاک ره فکند گاه برکشد
هوش مصنوعی: زلف تو همچون دامن پاکان است که گاه در خاک می‌افتد و گاه بلند می‌شود.
بار فراق خویش چه سنجی به جسم من
کس کوه را ندیده که با کاه برکشد
هوش مصنوعی: بار فراق خود را چه اندازه‌ای می‌توانی بر دوش من بگزارید؟ آیا کسی کوه را ندیده که با کاه مقایسه شود؟
طوبی کشید پیش قدت سر به آسمان
خود را چرا بقامت کوتاه برکشد
هوش مصنوعی: درخت طوبی به خاطر قامت بلند تو سرش را به آسمان می‌کشد، اما چرا خود را به خاطر قامت کوتاهش پایین می‌آورد؟
نقاش هر گهی که کشد نقش آن دهان
از مو قلم بسازد و آنگاه برکشد
هوش مصنوعی: نقاش هر بار که تصویری را می‌کشد، از رنگ مو و قلمش استفاده کرده و سپس آن را به تصویر می‌آورد.
افتاده باش گوی سر زلف تو بر ذقن
دلها که افتد آن رسن از چاه بر کشد
هوش مصنوعی: وقتی که گیسوی تو بر دل‌ها قرار بگیرد، گویی با چنگ زدن به آن، دل‌ها را به سمت خود می‌کشی و از چاه عمیق احساسات و عشق بیرون می‌آوری.
از غمزه ناوکی که زدی بر دل کمال
چون برکشد ز سینه مگر آه برکشد
هوش مصنوعی: از نگاه تو که به دل من نشانه‌ای زدی، آنچنان درد و غمی درونم احساس می‌کنم که تنها با آه کشیدن می‌توانم آن را بیان کنم.