گنجور

شمارهٔ ۵۲۰

مهر قیامتی را هرگز زوال باشد
هی هی نعوذ بالله این خود چه قال باشد
دوشم خیال رویت پرسید و گفت چونی
گفتم که خستگان را دانی چه حال باشد
گفتم که در رکابت فتراک صید گردم
عشق از درم در آمد گفت این خیال باشد
در کار پاکبازان توبه حرام دیدم
چون ساقیم تو باشی با نو حلال باشد
جانا به تیغ ابرو قصد دلم چه داری
از خون من چه خیزد لیکن و بال باشد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مهر قیامتی را هرگز زوال باشد
هی هی نعوذ بالله این خود چه قال باشد
هوش مصنوعی: محبت و دوستی حقیقی هرگز از بین نمی‌رود، و این موضوع از این نظر نگران‌کننده است که نشان‌دهنده‌ی عمق احساسات و وابستگی‌هاست.
دوشم خیال رویت پرسید و گفت چونی
گفتم که خستگان را دانی چه حال باشد
هوش مصنوعی: شب گذشته در خواب به یاد روی تو بودم و از حال خوشی که دارم صحبت کردم. گفتم حال خسته‌ها همان‌طور که می‌دانی، حالشان خوب نیست و پر از غم و اندوه است.
گفتم که در رکابت فتراک صید گردم
عشق از درم در آمد گفت این خیال باشد
هوش مصنوعی: گفتم که در پی تو باشم و به عشق تو مانند یک صیاد شکار کنم، اما عشق به من پاسخ داد که این فقط یک خیال و توهم است.
در کار پاکبازان توبه حرام دیدم
چون ساقیم تو باشی با نو حلال باشد
هوش مصنوعی: در کار افرادی که پاک و بی‌آلایش هستند، توبه را ننگین و حرام یافتم، زیرا اگر تو در کنار من باشی، همه چیز پاک و حلال خواهد بود.
جانا به تیغ ابرو قصد دلم چه داری
از خون من چه خیزد لیکن و بال باشد
هوش مصنوعی: ای جانا! با ابروهای تیز و زیبا، چه قصدی از دل من داری؟ اگر بخواهی، خون من هم چیزی از این موضوع کم ندارد؛ اما در عوض، من به خاطر تو پر از عشق و شوق هستم.