گنجور

شمارهٔ ۵۰۷

مرا بی تو از دیده خون می رود
ز دل نیز صبر و سکون می رود
دل من در آن کو زبیم بلا
نمیرفت وقتی کنون می رود
چه آهوست چشمت که در پیش او
اگر شیر آبه زبون میرود
نه از زیر کی دل در آن زلف رفت
که در سلسله از جنون میرود
برخسار تو چشم کردیم سرخ
از آن اشک ما لاله گون می رود
دو چشم تو وز هر طرف خالها
به چندین مگس خواب چون می رود
چو شد تشنه زلفت به خون کمال
به چاه ذقن سرنگون می رود

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا بی تو از دیده خون می رود
ز دل نیز صبر و سکون می رود
هوش مصنوعی: بدون تو، اشک‌هایم از چشمانم جاری می‌شود و دل‌ام از ناراحتی و آرامش خالی می‌شود.
دل من در آن کو زبیم بلا
نمیرفت وقتی کنون می رود
هوش مصنوعی: دل من در جایی آرامش داشت و از درد و رنج دور بود، ولی حالا که آنجا را ترک کرده‌ام، دلم نگران و پریشان است.
چه آهوست چشمت که در پیش او
اگر شیر آبه زبون میرود
هوش مصنوعی: چشمانت چنان زیبا و دلربا هستند که حتی اگر شیر نیز در برابر آنها باشد، از ترس و زیبایی آنها زبانش بند می‌آید.
نه از زیر کی دل در آن زلف رفت
که در سلسله از جنون میرود
هوش مصنوعی: دل من چنان مجذوب و دیوانه شده است که از زیر زلف تو نمی‌تواند رهایی یابد و این وضعیت به خاطر عشق و جنون است که مرا به این حالت کشانده.
برخسار تو چشم کردیم سرخ
از آن اشک ما لاله گون می رود
هوش مصنوعی: بر چهره‌ی تو چشم دوختیم و اشک‌های ما مانند لاله‌ها سرخ شده است.
دو چشم تو وز هر طرف خالها
به چندین مگس خواب چون می رود
هوش مصنوعی: دو چشمان تو مانند مگس‌هایی هستند که از هر سو به سمت خال‌ها می‌روند و خوابشان می‌برد.
چو شد تشنه زلفت به خون کمال
به چاه ذقن سرنگون می رود
هوش مصنوعی: زمانی که دل به شدت به زیبایی و جذابیت تو نیازمند شود، به گونه‌ای افتاده و بی‌تاب به سمت چاه عشق می‌روید.