شمارهٔ ۵۰۲
ما را بپای بوسی تو گر دسترس بود
در دولت غم تو همین پایه پس بود
در سر هوای تست مرا بهترین هوس
باقی هر آنچه هست هوا و هوس بود
بوسی بر آستان تو داریم التماس
ما را بر آن در از تو همین ملتمس بود
بی زحمت رقیب دمی با شکر لبی
گر دست میدهد شکری بی مگس بود
زاهد اگر قدم ز کرامت نهد بر آب
نزدیک ما به مرتبه کمتر ز خس بود
گو محتسب ز شحنه مترسان مرا که من
از پادشاه فارغم او خود چه کس بود
نی زیر لب بمیکده میخواندت کمال
بشنو که مقبلی ز قول نفس بود
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما را بپای بوسی تو گر دسترس بود
در دولت غم تو همین پایه پس بود
هوش مصنوعی: اگر دسترسی به تو ممکن بود، ما با پای بوسیدن تو میآمدیم و در این مقام فقط برای غم تو همین اندازه ارزش دارد.
در سر هوای تست مرا بهترین هوس
باقی هر آنچه هست هوا و هوس بود
هوش مصنوعی: در دل من همیشه آرزوی تو وجود دارد و هیچ چیز دیگری ارزشمندتر از این آرزو نیست. هرچه در زندگی میخواهم، فقط همان آرزو در ذهنم است.
بوسی بر آستان تو داریم التماس
ما را بر آن در از تو همین ملتمس بود
هوش مصنوعی: ما با شوق و اشتیاق به درگاه تو دست نیاز دراز کردهایم و از تو خواهش داریم که بر ما لطف کنی و خواستههای ما را بریائیم.
بی زحمت رقیب دمی با شکر لبی
گر دست میدهد شکری بی مگس بود
هوش مصنوعی: بدون تلاش و زحمت، اگر رقیب لحظهای با کسی که لبهایی شیرین دارد دست بدهد، این شیرینی بدون مزاحمت مگس خواهد بود.
زاهد اگر قدم ز کرامت نهد بر آب
نزدیک ما به مرتبه کمتر ز خس بود
هوش مصنوعی: اگر عابد و زاهد هم به مرتبهای از وقار و کرامت برسد و بر روی آب قدم بگذارد، نزد ما ارزشش از یک خس (گیاه بیارزش) پایینتر است.
گو محتسب ز شحنه مترسان مرا که من
از پادشاه فارغم او خود چه کس بود
هوش مصنوعی: نگران ملامت و مجازات محتسب نباش، زیرا من از پادشاه خودم رئوفتر هستم و او چه کسی است که من از او بترسم.
نی زیر لب بمیکده میخواندت کمال
بشنو که مقبلی ز قول نفس بود
هوش مصنوعی: نی به آرامی در میکده آهنگ میخواند و از تو میخواهد که کمال را بشنوی، زیرا آنچه گفته میشود از قول دل و نفس است.