شمارهٔ ۴۹۴
گفتمش حال دل گمشده دانی چون شد
گفت با ما چو در افتاد همان دم خون شد
پارسایان که نظر از همه می پوشیدند
چشم تان تو دیدند و همه مفتون شد
تا لب جام گرفت از لب لعلت رنگی
ای با خرقة ازرق که بمی گلگون شد
ما چو شمعیم که از سر زنش دشمن و دوست
سوز ما کم نشد و آتش دل افزون شد
تا نگویند به پیش تو مرا آبی نیست
اشکم از دیده به بیرون شدنت بیرون شد
مطرب از گفته او گر غزلی خواهد خواند
گوش دارید که در سخنش موزون شد
مینوشتی سخن از وصف تو دوشینه کمال
هرچه آمد به زبان قلمش مقرون شد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفتمش حال دل گمشده دانی چون شد
گفت با ما چو در افتاد همان دم خون شد
هوش مصنوعی: به او گفتم آیا حال دل گمشده را میدانی؟ او پاسخ داد که وقتی ما در موقعیتی سخت قرار میگیریم، همان لحظه قلبمان داغ و غمگین میشود.
پارسایان که نظر از همه می پوشیدند
چشم تان تو دیدند و همه مفتون شد
هوش مصنوعی: پارسایان که همیشه نگاهشان را از همه چیز میپوشاندند، ولی وقتی به چشمان تو نگریستند، همه تحت تأثیر و جذبهات قرار گرفتند.
تا لب جام گرفت از لب لعلت رنگی
ای با خرقة ازرق که بمی گلگون شد
هوش مصنوعی: تا زمانی که از لبان تو نوشیدنی را نوشیدم، رنگ آن شادی و سرخی به همراه آورد، ای کسی که با لباس آبی، همچون گلگون شدی.
ما چو شمعیم که از سر زنش دشمن و دوست
سوز ما کم نشد و آتش دل افزون شد
هوش مصنوعی: ما مانند شمعی هستیم که با وجود ضربات و آسیبهایی که از سوی دشمنان و دوستان میخورد، نه تنها شعله ما خاموش نمیشود، بلکه آتش عشق و احساس ما بیشتر و بیشتر میافزاید.
تا نگویند به پیش تو مرا آبی نیست
اشکم از دیده به بیرون شدنت بیرون شد
هوش مصنوعی: شعر اینگونه بیان میکند که نگذار دیگران بگویند در حضور تو من بیاحساس و بیتوجه هستم؛ زیرا اشکهایم به خاطر رفتنت، به راحتی از چشمانم سرازیر شده است.
مطرب از گفته او گر غزلی خواهد خواند
گوش دارید که در سخنش موزون شد
هوش مصنوعی: اگر مطرب بخواهد بر اساس آنچه او گفته است غزلی بخواند، باید دقت کنید چون در صحبتهای او نیکی و زیبایی وجود دارد.
مینوشتی سخن از وصف تو دوشینه کمال
هرچه آمد به زبان قلمش مقرون شد
هوش مصنوعی: اگر تو از زیباییهای خود مینوشتی، دیروز هر چه کمال و زیبایی بود، با قلمت توصیف میشد و به زبان میآمد.