گنجور

شمارهٔ ۴۹۲

گر قرار تو به دلها نه چنانست که بود
عهد ما با غم عشق تو همانست که بود
میل دل با رخت امروز به نوعی دگرست
تو مپندار که زآنسان نگرانست که بود
گر سر زلف تو از پای در افتاد مرنج
پایه عزت او برتر از آنست که بود
مشنو از خط که بنسخ رخت آمد در کار
کان لعل است و همان راحت جانست که بود
سر سودا زده من که سر زلف تو داشت
رفت بر باد و هنوزش سر آنست که بود
گلشن عمر تو هر باد فنا رفت کمال
همچنانت هوسی لاله رخانست که بود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر قرار تو به دلها نه چنانست که بود
عهد ما با غم عشق تو همانست که بود
هوش مصنوعی: اگر قرار تو در دل‌ها این‌گونه نیست که در گذشته بود، پس رابطه ما با غم عشق‌ات همانند قبل باقی مانده است.
میل دل با رخت امروز به نوعی دگرست
تو مپندار که زآنسان نگرانست که بود
هوش مصنوعی: دل من امروز به شکل دیگری نسبت به تو تمایل دارد. نباید فکر کنی که از چیزی نگران است، چون اینگونه نیست.
گر سر زلف تو از پای در افتاد مرنج
پایه عزت او برتر از آنست که بود
هوش مصنوعی: اگر بخشی از زلف تو بر روی زمین بیفتد، ناراحت نشو، زیرا مقام و عزت تو بالاتر و بزرگ‌تر از آن است که به این مسائل مربوط شود.
مشنو از خط که بنسخ رخت آمد در کار
کان لعل است و همان راحت جانست که بود
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که با توجه به این خط، زیبایی تو به قدری است که هر گونه نوشته یا تصویری از تو، فقط می‌تواند بخشی از حقیقت را نشان دهد. همانطور که رنگ لعل زیباست، آرامش و راحتی جان هم در وجود تو نهفته است.
سر سودا زده من که سر زلف تو داشت
رفت بر باد و هنوزش سر آنست که بود
هوش مصنوعی: سر من که مجنون عشق تو بود، به باد رفت و از بین رفته، اما هنوز یاد tu را در دل دارم و به آن فکر می‌کنم.
گلشن عمر تو هر باد فنا رفت کمال
همچنانت هوسی لاله رخانست که بود
هوش مصنوعی: باغ زندگی تو با هر نسیم مرگ از بین رفته، اما تمام زیبایی‌ات هنوز آرزو و خواسته‌ای است که مانند گل‌های سرخ همچنان دل‌بردار است.