شمارهٔ ۳۳
دوست می دارد دلم جور و جفای دوست را
دوست تر از جان و سر درد و بلای دوست را
زحمت خود با طبیب مدعی خواهم نمود
تا بسازد چاره درد بی دوای دوست را
چون مراد دوست جان افشاندن است از دوستان
زودتر دریاب جان من رضای دوست را
در هوای او تواند داد عاشق سر به باد
لیک نتواند نهاد از سر هوای دوست را
گر بدل کردی بصد فردوس خاک کوی دوست
رایگان از دست دادی خاک پای دوست را
دستبوس دوست می خواهی بشو دست از دو کون
دست آلوده نشاید مرحبای دوست را
دوستی های دو عالم را بروب از دل کمال
پاک باید داشتن خلوت سرای دوست را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوست می دارد دلم جور و جفای دوست را
دوست تر از جان و سر درد و بلای دوست را
هوش مصنوعی: دل من عشق و محبت را دوست دارد، حتی اگر با رنج و سختیهایی از جانب دوست همراه باشد. این عشق برای من ارزشمندتر از جان و سرم است، حتی اگر به درد و مصیبتهایی منجر شود.
زحمت خود با طبیب مدعی خواهم نمود
تا بسازد چاره درد بی دوای دوست را
هوش مصنوعی: من تلاش خود را با پزشک مدعی انجام میدهم تا راه حلی برای درد ناشی از عشق بیدرمانم پیدا کنم.
چون مراد دوست جان افشاندن است از دوستان
زودتر دریاب جان من رضای دوست را
هوش مصنوعی: چون خواسته دوست ایجاب میکند که جانم را فدای او کنم، پیش از دیگر دوستان، جان من را دریاب و به رضایت او توجه کن.
در هوای او تواند داد عاشق سر به باد
لیک نتواند نهاد از سر هوای دوست را
هوش مصنوعی: عاشق میتواند در فضای عشق معشوق، جانش را فدای او کند، اما نمیتواند از احساس عشق به معشوق دست بکشد.
گر بدل کردی بصد فردوس خاک کوی دوست
رایگان از دست دادی خاک پای دوست را
هوش مصنوعی: اگر همه نعمتهای بهشت را به جاي خاک پای دوست交換 کنی، در واقع آن نعمتها را بیجهت از دست دادهای.
دستبوس دوست می خواهی بشو دست از دو کون
دست آلوده نشاید مرحبای دوست را
هوش مصنوعی: اگر میخواهی که دوستت را خوشحال و مورد توجه قرار دهی، باید از کارهای ناپسند و آلوده دوری کنی و خودت را پاک نگهداری. با پاکی و صداقت میتوانی به دوستت نزدیکتری.
دوستی های دو عالم را بروب از دل کمال
پاک باید داشتن خلوت سرای دوست را
هوش مصنوعی: برای داشتن دوستیهای واقعی در این دنیا و آن دنیا، باید دل را پاک کرد و در مکانی خلوت با دوست، به فکر رشد و کمال بود.
خوانش ها
شمارهٔ ۳۳ به خوانش امیر محمدی
شمارهٔ ۳۳ به خوانش سعید لسان
شمارهٔ ۳۳ به خوانش حمید جوزدانی
حاشیه ها
1397/11/28 23:01
سهیل
درود بزرگواران بنده جایگاهی ندارم اما در این غزل
در هوای او تواند داد عاشق سر به باد...
به نظر درستتر میاد
با سپاس