شمارهٔ ۱۶
تو خود به گوش نیاری حدیث زاری ما
که در تو کار نکردست درد کاری ما
شنوده ام که گشودی زبان بدشنامم
عزیز من چه گشاید ترا ز خواری ما
گر ای نسیم شبی بگذری بر ان سر زلف
به گوش او برسان ذکر بی قراری ما
هزار بار به جان بار محنتت بردیم
به هیچ بر نگرفتی تو بردباری ما
اگر چه از دو جهان کرده ایم قطع امید
به لطف و رحمت تو هست امیدواری ما
سزد که ذیل کرم بر گناه ما پوشند
به روز حشر چو بینند شرمساری ما
کمال در سگ کویش علو همت بین
که عار آیدش از همدمی و یاری ما
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو خود به گوش نیاری حدیث زاری ما
که در تو کار نکردست درد کاری ما
هوش مصنوعی: تو خود به درد و دل ما گوش نمیکنی، در حالی که ما در عشق تو زجر میکشیم و این درد برای ما سخت و عمیق است.
شنوده ام که گشودی زبان بدشنامم
عزیز من چه گشاید ترا ز خواری ما
هوش مصنوعی: شنیدهام که به بد و بیادبی دربارهام صحبت کردی. عزیز من، چه چیز میتواند تو را از این تحقیر رهایی بخشد؟
گر ای نسیم شبی بگذری بر ان سر زلف
به گوش او برسان ذکر بی قراری ما
هوش مصنوعی: ای نسیم، اگر شبی از کنار آن سر مو بگذری، پیام بیقراری ما را به گوش او برسان.
هزار بار به جان بار محنتت بردیم
به هیچ بر نگرفتی تو بردباری ما
هوش مصنوعی: ما بارها دلتنگی و رنج تو را به دوش کشیدیم، اما تو هیچگاه به خاطر صبر و شکیباییات از ما قدردانی نکردی.
اگر چه از دو جهان کرده ایم قطع امید
به لطف و رحمت تو هست امیدواری ما
هوش مصنوعی: هرچند از تمام دنیا ناامید شدهایم، اما هنوز به لطف و رحمت تو امیدواریم.
سزد که ذیل کرم بر گناه ما پوشند
به روز حشر چو بینند شرمساری ما
هوش مصنوعی: خوشا به حال ما اگر در روز قیامت به خاطر گناهانمان، کرم و بزرگواری خداوند ما را زیر سایه رحمتش قرار دهد و شرمندگیمان را بپوشاند.
کمال در سگ کویش علو همت بین
که عار آیدش از همدمی و یاری ما
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که شخصیت عالی و والای فردی را میتوان در اوج آرزوها و همت او مشاهده کرد. او از هم نشینی و کمک دیگران احساس شرم میکند و به نوعی خود را بالاتر از آن میبیند.