شمارهٔ ۱۱۱
بی درد دلی لذت درمان نتوان یافت
تاجان ندهی صحبت جانان نتوان یافت
هر دل نبود جای غم عشق تو کان غم
گنجیست که جز در دل ویران نتوان یافت
در دامن خاری بنشینیم چو گل نیست
با درد بسازیم چو درمان نتوان یافت
تا چشم تو جادو بود و خشم نو کافر
در روی زمین هیچ مسلمان نتوان یافت
جان پروریی کز لب دلجوی تو دیدم
انصاف که در چشمه حیوان نتوان یافت
با گرم روی واقف این راه چه خوش گفت
آهسته که این راه پر آسان نتوان یافت
در بند میان از دل و جان بندگی اش
بی قرب شرف تربت سلطان نتوان یافت
را برخیز کمالا تو که آن کعبه مقصود
بی آنکه کنی قطع بیابان نتوان یافت
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بی درد دلی لذت درمان نتوان یافت
تاجان ندهی صحبت جانان نتوان یافت
هوش مصنوعی: بدون احساس درد و رنج، نمیتوان از لذت درمان بهرهبرد. و بدون فدا کردن جان، نمیتوان به صحبت و همنشینی محبوب دست یافت.
هر دل نبود جای غم عشق تو کان غم
گنجیست که جز در دل ویران نتوان یافت
هوش مصنوعی: هر دلی نمیتواند محل غم عشق تو باشد، زیرا این غم مانند گنجی است که فقط در دلهای ویران و آسیبدیده قابل پیدا شدن است.
در دامن خاری بنشینیم چو گل نیست
با درد بسازیم چو درمان نتوان یافت
هوش مصنوعی: اگر در محیطی ناخوشایند قرار داریم و گل وجود ندارد، باید با شرایط سختی که داریم، مدارا کنیم و به درد و رنج خود عادت کنیم چون راهی برای درمان آن پیدا نمیشود.
تا چشم تو جادو بود و خشم نو کافر
در روی زمین هیچ مسلمان نتوان یافت
هوش مصنوعی: تا وقتی که نگاه تو جادوگرانه و خشم تو تازه است، در روی زمین هیچ مسلمان واقعی پیدا نمیشود.
جان پروریی کز لب دلجوی تو دیدم
انصاف که در چشمه حیوان نتوان یافت
هوش مصنوعی: من از جانپروری که از لب دلبر تو دیدم، درمییابم که انصاف و خوبی را در چشمهی حیوان نمیتوان پیدا کرد.
با گرم روی واقف این راه چه خوش گفت
آهسته که این راه پر آسان نتوان یافت
هوش مصنوعی: با آگاهی از چهرهی گرم و دوستانهاش، به آرامی گفت که این مسیر هیچگاه به آسانی پیدا نمیشود.
در بند میان از دل و جان بندگی اش
بی قرب شرف تربت سلطان نتوان یافت
هوش مصنوعی: در پیوند میان دل و جان، عشق و بندگی او است. بدون قرب و نزدیکی به او، نمیتوان شرف و جایگاهی در مقام سلطان پیدا کرد.
را برخیز کمالا تو که آن کعبه مقصود
بی آنکه کنی قطع بیابان نتوان یافت
هوش مصنوعی: برخیز و حرکت کن، زیرا تو همان هدف نهایی هستی؛ بدون اینکه از راهها و دشواریهای مسیر بگذری، نمیتوان به این هدف رسید.