گنجور

شمارهٔ ۱۰۶۹

ندانم کی به دام من در افتی
چه خوش صیدی چه خوش باشد گر افتی
اگر صد بارم افتی چون لطیفه
در آن فکرم که بار دیگر افتی
البش بگذار ای گفتار ور نیست
به گوش این و آن چون گوهر افتی
چه خوش افتد مرا ای سر ترا هم
ز تیغ او چو بر خاک در افتی
ره مردم تو گل می سازی ای اشک
چرا در ره ز مردم برتر افتی
ز تشویش تو ای برقع ملولیم
خدایا زودتر وقتی برافتی
کمال از ریشه دل لختی دهی شرح
شب وصلی که پیش دلبر انتی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ندانم کی به دام من در افتی
چه خوش صیدی چه خوش باشد گر افتی
هوش مصنوعی: نمی‌دانم کی به دام من خواهی افتاد، اما چه خوب است که اگر بیفتی، صید خوبی خواهی بود.
اگر صد بارم افتی چون لطیفه
در آن فکرم که بار دیگر افتی
هوش مصنوعی: اگر صد بار هم به زمین بیفتی، من همچنان به این فکر می‌کنم که آیا بار دیگر هم برخواهی خاست.
البش بگذار ای گفتار ور نیست
به گوش این و آن چون گوهر افتی
هوش مصنوعی: با قاطعیت بگذار سخن بگویند، حتی اگر به گوش دیگران نرسد؛ همان‌طور که گوهر در شرایط خاص خودش می‌افتد و ارزشش مشخص می‌شود.
چه خوش افتد مرا ای سر ترا هم
ز تیغ او چو بر خاک در افتی
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی بیان می‌کند که چه لذتی برای من دارد، ای سر، زمانی که تو نیز مانند خاک به زیر تیغ او بیفتی. این تمثیل نشان دهندهٔ وابستگی و عشق عمیق به محبوب است.
ره مردم تو گل می سازی ای اشک
چرا در ره ز مردم برتر افتی
هوش مصنوعی: ای اشک، تو که برای مردم زیبایی و در دل‌ها گل می‌کاری، چرا در راه مردم از آن‌ها بالاتر می‌روی؟
ز تشویش تو ای برقع ملولیم
خدایا زودتر وقتی برافتی
هوش مصنوعی: ای خدا، ما از نگرانی و دلهره‌ای که ناشی از تو است خسته شده‌ایم. کاش زودتر زمانی فرا برسد که این حجاب و پرده از بین برود.
کمال از ریشه دل لختی دهی شرح
شب وصلی که پیش دلبر انتی
هوش مصنوعی: اگر کمی از عمق احساسات قلبی خود بگویی، می‌توانی داستان شب وصالی را توضیح دهی که در آن نزد معشوق خود بوده‌ای.