گنجور

شمارهٔ ۱۰۶۸

ندارد دلم طاقت بی توی
که کردست چشم توام جادوی
ز نو ابروبت ساخت شیدا مرا
چنینها کند ماه نو در توی
گشودند چشمان تو ترک و هند
به ناوک کشی و کمان ابروی
چه دولت که آن پای را در سرست
که دارد به زلف تو هم زانوی
در ایام بدحالی از جور زلف
رخت کرد با ما بسی نیکوی
مصور اگر نسخه زان رخ برد
به معنی کشد صورت مانوی
کمال آن سر زلف هر دم نگیر
که بارش بجنبد رگ هندوی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ندارد دلم طاقت بی توی
که کردست چشم توام جادوی
هوش مصنوعی: دل من طاقت دوری تو را ندارد، زیرا چشمان تو مرا به طرز جادویی اسیر کرده‌اند.
ز نو ابروبت ساخت شیدا مرا
چنینها کند ماه نو در توی
هوش مصنوعی: چهره‌ی زیبایت مرا چنین دیوانه کرده است؛ مانند ماه نو که در تو می‌تابد.
گشودند چشمان تو ترک و هند
به ناوک کشی و کمان ابروی
هوش مصنوعی: چشمان تو مانند تیری است که به دل مردم می‌زند و زیبایی تو به اندازه‌ی ترک و هند جذاب است.
چه دولت که آن پای را در سرست
که دارد به زلف تو هم زانوی
هوش مصنوعی: چه سرنوشتی که آن کسی که پایش بر سر است، به خاطر زیبایی‌های زلف تو، زانو به زانو نشسته است.
در ایام بدحالی از جور زلف
رخت کرد با ما بسی نیکوی
هوش مصنوعی: در روزهایی که دلم غمگین بود، زلف زیبای تو با ما مهربان بود و آرامش می‌بخشید.
مصور اگر نسخه زان رخ برد
به معنی کشد صورت مانوی
هوش مصنوعی: اگر تصویری از آن چهره بگیرد، به معنای واقعی، زیبایی او را به تصویر می‌کشد.
کمال آن سر زلف هر دم نگیر
که بارش بجنبد رگ هندوی
هوش مصنوعی: هرگز زیبایی و کمال آن موهای زیبا را نچین که باعث می‌شود باران به سمت آن بچرخد و لطافتش بیشتر شود.