شمارهٔ ۱۰۶۶
مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی
نافه مشک برد از سر زلفت بویی
آدمی نیست همانا که ز حیوان بتر است
هر که را نیست به خاطر هوس مه روئی
نیست امکان که دل از کوی تو بر گیرد دل
عقل هر چند نظر می کند از هر سویی
پیش چشمم چه عجب گر نرود آب فرات
هر کجا بحر بود قدر ندارد جویی
شادمانم من از آن ماه مبارک رخ تو
نیک بخت آنکه بود بنده نیکو رویی
بر رخت می کند آن زلف سیه سیاری
صحن فردوس نگر جلوه کند هندوئی
نرود پای کمال از سر کویت هرگز
خوشتر از کوی دلارام نباشد کویی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی
نافه مشک برد از سر زلفت بویی
هوش مصنوعی: موهای تو به بوی خوش عطر عنبر میمانند و عطر زلفهای تو همچون مشک، هوش را میرباید و دل را میفریبد.
آدمی نیست همانا که ز حیوان بتر است
هر که را نیست به خاطر هوس مه روئی
هوش مصنوعی: هیچ انسان معتبری وجود ندارد که از حیوان بدتر باشد، اگر کسی به خاطر هوس و ظاهرفریبی زیبا رویی، فراموش کند که ارزشهای انسانی چیست.
نیست امکان که دل از کوی تو بر گیرد دل
عقل هر چند نظر می کند از هر سویی
هوش مصنوعی: امکان ندارد که دل از یاد تو جدا شود. هرچند عقل تلاش میکند تا از زوایای مختلف به موضوع نگاه کند، اما دل همچنان به تو وابسته است.
پیش چشمم چه عجب گر نرود آب فرات
هر کجا بحر بود قدر ندارد جویی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که برای من عجیب نیست اگر آب فرات به جایی نرود، زیرا هر جا که دریا باشد، حتی یک جویبار هم ارزش و قدر و منزلت ندارد. به بیان دیگر، در مقایسه با دریا، جویبار کوچک و ناچیز به حساب میآید و وجودش اهمیت زیادی ندارد.
شادمانم من از آن ماه مبارک رخ تو
نیک بخت آنکه بود بنده نیکو رویی
هوش مصنوعی: من از ماه مبارک چهره تو خوشحالم و خوشبخت کسی است که بنده و خدمتگزار چنین چهره زیبا و نیکویی باشد.
بر رخت می کند آن زلف سیه سیاری
صحن فردوس نگر جلوه کند هندوئی
هوش مصنوعی: بر روی تو، آن زلف سیاه، زیبایی به قدری دارد که چنان بهشتی جلوه میکند.
نرود پای کمال از سر کویت هرگز
خوشتر از کوی دلارام نباشد کویی
هوش مصنوعی: هرگز پای کمال و فضیلت از سر کوی تو دور نمیشود. هیچ جایی خوشتر از کوی محبوب و دلبر وجود ندارد.