شمارهٔ ۱۰۴۷
گر بردرت این اشک چو سیلاب گذشتی
در کوی تو این خس هم از این باب گذشتی
خار مژه گر دور شدی از گذر اشک
بر دیدة غمدیده شی خواب گذشتی
گر پیرو این اشک شدی صوفی و این آه
بر روی هوا رفتی و از آب گذشتی
ابروی تو گر دیده شدی گوشه نشین راج
از غصه و غم پشت ز محراب گذشتی
ان نیز گذشتی چو مگس ز آن لب شیرین
گر زآنکه مگس از شکر ناب گذشتی
جز لاله که نمی رست کمال از ولیانکوه
گر سیل سرشک تو ز سرخاب گذشتی
یک نامه رسیدی بنو از جانب تبریز
گر یاد تو بر خاطر احباب گذشتی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر بردرت این اشک چو سیلاب گذشتی
در کوی تو این خس هم از این باب گذشتی
هوش مصنوعی: اگر برادر تو این اشک را مثل سیلاب از خود گذراند، حتی این خس و خاشاک هم بهدلیل همین اشک از کوی تو گذشت.
خار مژه گر دور شدی از گذر اشک
بر دیدة غمدیده شی خواب گذشتی
هوش مصنوعی: اگر خار مژهات از مسیر اشکهای ریخته شده دور شود، بر چشمان غمگین من خواب میگذرد.
گر پیرو این اشک شدی صوفی و این آه
بر روی هوا رفتی و از آب گذشتی
هوش مصنوعی: اگر به این اشک به عنوان نشانهای از عشق و دلی پرآشوب توجه کنی، همانند یک صوفی به عمق معنای زندگی میرسی و این آه تو در آسمان پرواز میکند و تو از مشکلات و سختیها عبور کردهای.
ابروی تو گر دیده شدی گوشه نشین راج
از غصه و غم پشت ز محراب گذشتی
هوش مصنوعی: اگر ابرویت را ببینند، چه غمگین و نگران خواهد شد کسی که در گوشهای نشسته و از درد و غصه رنج میبرد، تو به آرامی و بیصدا از کنار محراب عبور کردی.
ان نیز گذشتی چو مگس ز آن لب شیرین
گر زآنکه مگس از شکر ناب گذشتی
هوش مصنوعی: تو هم مانند مگسی از آن لب شیرین گذشتی، چرا که مگس نیز از شکر خالص عبور میکند.
جز لاله که نمی رست کمال از ولیانکوه
گر سیل سرشک تو ز سرخاب گذشتی
هوش مصنوعی: تنها لاله است که از دامن کوه نمیروید؛ اگر سیل اشک تو بر دامن سرخاب بگذرد، نتیجهای به جز این نخواهد داشت.
یک نامه رسیدی بنو از جانب تبریز
گر یاد تو بر خاطر احباب گذشتی
هوش مصنوعی: نامهای از تبریز به دستم رسید. اگر یاد تو به خاطر دوستان آمد، آن را بنویس.