شمارهٔ ۱۰۴۳
گر از شاخ دولت گلی چیدمی
نسیمی ز کوی تو بشنیدمی
به بوی نو جانم خریدی صبا
اگر من بدان دولت ارزیدمی
ز کویت سگی گر رسیدی به من
از آن در حدنی پرسیدمی
دهان و لب از صد شکر شستمی
همه گرد پایش بلیسیدمی
گر این حسن بودی چو زلفت مرا
به گرد رخ خویش گردیدمی
شب و روزه سودای خود کردمی
به رخسار خود مهر ورزیدمی
به آتشکده در جمال بتان
گر از روی نو پرتوی دیدمی
چو زلف تو زنار بر بستمی
دره آتشکده بت پرستیدمی
از آن غمزه گر مست گشتی کمال
چو چشمت به محراب غلطیدمی
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر از شاخ دولت گلی چیدمی
نسیمی ز کوی تو بشنیدمی
هوش مصنوعی: اگر از شاخ حکومت گلی میچیدم، نسیمی از سمت تو به گوشم میرسید.
به بوی نو جانم خریدی صبا
اگر من بدان دولت ارزیدمی
هوش مصنوعی: اگر نسیم صبحگاهی به رایحهای دلپذیر جانم را خریداری میکرد، من نیز خود را به آن خوشبختی میفروختم.
ز کویت سگی گر رسیدی به من
از آن در حدنی پرسیدمی
هوش مصنوعی: اگر سگی از سوی تو به من برسد، از آن در میپرسم که آیا تو در آنجا هستی یا نه.
دهان و لب از صد شکر شستمی
همه گرد پایش بلیسیدمی
هوش مصنوعی: من از شیرینی صد شکر دهان و لب خود را شستشو میزنم و فقط دور پای او را بوسه میزنم.
گر این حسن بودی چو زلفت مرا
به گرد رخ خویش گردیدمی
هوش مصنوعی: اگر زیبایی تو مثل موهایت باشد، آنگاه من هم دور چهرهات میچرخیدم.
شب و روزه سودای خود کردمی
به رخسار خود مهر ورزیدمی
هوش مصنوعی: من شب و روز در اندیشه عشق خود بودم و با مهربانی به چهرهام محبت میورزیدم.
به آتشکده در جمال بتان
گر از روی نو پرتوی دیدمی
هوش مصنوعی: اگر به آتشکده بروم و زیبایی بتان را ببینم، به شکلی نو و تازه، نوری از چهرهشان به من میتابد.
چو زلف تو زنار بر بستمی
دره آتشکده بت پرستیدمی
هوش مصنوعی: اگر تو زلف خود را به دور من میبستی، من در آتشکدهٔ محبت تو به پرستش بتها مشغول میشدم.
از آن غمزه گر مست گشتی کمال
چو چشمت به محراب غلطیدمی
هوش مصنوعی: اگر تو به خاطر آن نگاهی که میکنی، مست و سرگردان شوی، به خاطر زیباییات به اوج کمال میرسی، مانند وقتی که چشمانت در حالتی خاص به محراب مینگرند.