شمارهٔ ۱۰۳۷
طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی
چه میخواهی ازین رحمت دوائی جو که به گردی
طریق عاشقی بر گیر و سروی دردمندان شو
که بیعشقی و بیدردی نباشد شیوه مردی
رخت گر زردشد زین درد کار خویش چون زر دان
که چون زر سرخ روبنهاست عاشق را ز رخ دردی
دلا جز خون مزگانی نرفت از پیش یک کارت
درون ریش درویشی مگر پیموجب آزردی
گرت ئیت نه روی اوست از هر سجده در قبله
بگیر از سر نماز خود که در نیت خطا کردی
بروی زرد بنمایم نشسته خاک کویت را
به عقبی گر به پرسندم که از دنیا چه آوردی
غم و اندوه بی یاریز بیدردان نباید خوش
کمال اینها نرا زید که صاحب دردی و فردی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی
چه میخواهی ازین رحمت دوائی جو که به گردی
هوش مصنوعی: یک پزشک برای درمان عاشقان آمده است، بیایید بگذارید که بیدردی چه عذابی دارد. چه نیازی به دارویی از این رحمت دارید، که با یک ذره گرد و غبار هم میتوان آن را یافت؟
طریق عاشقی بر گیر و سروی دردمندان شو
که بیعشقی و بیدردی نباشد شیوه مردی
هوش مصنوعی: راه عشق را پیش بگیر و مانند درختی برای دردمندان باش، زیرا بدون عشق و بیدردی نمیتوان به مردانگی واقعی رسید.
رخت گر زردشد زین درد کار خویش چون زر دان
که چون زر سرخ روبنهاست عاشق را ز رخ دردی
هوش مصنوعی: اگر لباس تو به خاطر غم و اندوه زرد شد، بدان که مانند طلاست، زیرا طلا وقتی به رنگ سرخ در میآید که عاشق در عذابی از دلش رنج میکشد.
دلا جز خون مزگانی نرفت از پیش یک کارت
درون ریش درویشی مگر پیموجب آزردی
هوش مصنوعی: ای دل، به جز خون و غم مزگان، چیزی از تو دور نرفته است. آیا تنها کار تو در زندگی، آزردن درویش با ریشی است که درونش درنهادهای؟
گرت ئیت نه روی اوست از هر سجده در قبله
بگیر از سر نماز خود که در نیت خطا کردی
هوش مصنوعی: اگر در هدفت از عبادت و نماز خیانتی وجود دارد، بهتر است از هر سجدهای که به قبله میکنی، درگیر خود را بازنگری کنی و به نیت خود دقت بیشتری داشته باشی.
بروی زرد بنمایم نشسته خاک کویت را
به عقبی گر به پرسندم که از دنیا چه آوردی
هوش مصنوعی: من رنگ چهرهام را بر اثر غم و دوری از تو زرد کردهام و اگر روزی از من بپرسند که در زندگی چه چیزی به دست آوردهام، تنها میتوانم خاک سرزمین تو را نشان دهم.
غم و اندوه بی یاریز بیدردان نباید خوش
کمال اینها نرا زید که صاحب دردی و فردی
هوش مصنوعی: غم و اندوهی که بدون یاری دیگران باشد، نباید انسان را خوشحال کند. چرا که تنها کسی که درد و رنج را میفهمد، خود فردی است که این درددلی را تجربه کرده است.