گنجور

شمارهٔ ۱۰۱۵

خواهم بر تو بردن تن را که شد خیالی
باری برم خیالی چون نیستم وصالی
ای باد کی گذارت ز آن سو مجال باشد
بیماری و نباشد دانم تو را مجالی
امروز نیست زاهد غافل ز حال رندان
کو را به هیچ وقتی وقتی نبود و حالی
چون زلف و رخ نمودی کردم سؤال بوسه
دیدم تسلل دور آمد مرا سؤالی
از زلف خویش دل را زنجیر کن مهیا
گر ابرویت نماید دیوانه را ملالی
میخواست گل که خود را مالد بر آن بناگوش
آن شوخ بی‌ادب را بایست گوشمالی
همکاسه سگانت سازی من گدا را
گر کوزه‌گر بسازد از خاک من سفالی
روی نو بر نتابد از زلف سایه ای هم
داری ز سایه خود از ناز کی ملالی
دارد کمال با خود زلفش نرا مقید
دارند ماهرویان در دلبری کمالی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خواهم بر تو بردن تن را که شد خیالی
باری برم خیالی چون نیستم وصالی
هوش مصنوعی: می‌خواهم وجودم را به تو منتقل کنم، اما همچنان که این فکر را می‌کنم، می‌فهمم که به وصالی نخواهم رسید.
ای باد کی گذارت ز آن سو مجال باشد
بیماری و نباشد دانم تو را مجالی
هوش مصنوعی: ای باد! آیا می‌توانی از آن طرف بگذرانی؟ من می‌دانم که بیماری وجود ندارد و تو فرصت و فرصتی نداری.
امروز نیست زاهد غافل ز حال رندان
کو را به هیچ وقتی وقتی نبود و حالی
هوش مصنوعی: امروز زاهد بی‌خبر از حال رندانی است که هیچ‌گاه وقت و حالی برای خود ندارند.
چون زلف و رخ نمودی کردم سؤال بوسه
دیدم تسلل دور آمد مرا سؤالی
هوش مصنوعی: وقتی که با زلف و چهره‌ات خود را به من نشان دادی، از تو خواستم که بوسه‌ای به من بدهی. در پاسخ، احساس کردم که چیزی از دور به من نزدیک می‌شود و سوال دیگری در ذهنم شکل گرفت.
از زلف خویش دل را زنجیر کن مهیا
گر ابرویت نماید دیوانه را ملالی
هوش مصنوعی: با زلف خود دل را به خود وابسته کن، چون اگر ابروهایت به یاد دوانه بیفتد، او را دچار رنج و ناراحتی خواهی کرد.
میخواست گل که خود را مالد بر آن بناگوش
آن شوخ بی‌ادب را بایست گوشمالی
هوش مصنوعی: گل می‌خواست خود را بر گوش آن دختر بازیگوش و بی‌ادب بمالد و او را تنبیه کند.
همکاسه سگانت سازی من گدا را
گر کوزه‌گر بسازد از خاک من سفالی
هوش مصنوعی: اگر گدا را هم‌پایه با سگان خود قرار دهی، می‌توانی بگویی که اگر کسی از خاک من سفالی بسازد، چقدر به من اهمیت خواهد داد.
روی نو بر نتابد از زلف سایه ای هم
داری ز سایه خود از ناز کی ملالی
هوش مصنوعی: به روشنی می‌گوید که هیچ کس نمی‌تواند زیبایی تو را تحت‌الشعاع قرار دهد، زیرا سایه‌ای که از خودت ناشی می‌شود، با ناز و لطافت تو هیچ گاه ناراحتی یا کسالت به همراه نخواهد داشت.
دارد کمال با خود زلفش نرا مقید
دارند ماهرویان در دلبری کمالی
هوش مصنوعی: زلف معشوق به حد کمال است و زیبایی او به قدری زیاد است که دیگران در دلبری از او نیز به خوبی او نمی‌رسند.