گنجور

شمارهٔ ۱۰۱۳

حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی
سخن جز به شمشیر قطعا نگونی
بحل کردمت خون خود گر بنازی
کشی زودم امروز و فردا نگونی
هرآن شربت غم که دادی نخستین
بمن ده بشرطی که صهبا نگونی
چو گونی لقب نازل از آسمان شد
نهان از چه شد آب حیوان که داند
نهان از چه شد آب حیوان که داند
تو با آن دهان نکته تا نگوئی
مبادا که پابند نقش دهانت
بهر کس دگر این معما نگوئی
کمال آنچه گونی از آن روی زیبا
برویش که جز خوب و زیبا نگویی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی
سخن جز به شمشیر قطعا نگونی
هوش مصنوعی: در مورد خوشی‌ها هیچ چیزی به ما نمی گویی، مگر اینکه با تصمیمی قاطع و محکم آن را بیان کنی.
بحل کردمت خون خود گر بنازی
کشی زودم امروز و فردا نگونی
هوش مصنوعی: من برای راحتی تو از خون خود گزشت کردم. اگر می‌خواهی مرا بکشید، زودتر این کار را بکن. امروز و فردا تعلل نکن.
هرآن شربت غم که دادی نخستین
بمن ده بشرطی که صهبا نگونی
هوش مصنوعی: هر آن دل‌شکستگی و غمی که به من دادی، حالا دوباره به من برگردان، مشروط بر اینکه رنگ و بوی تلخی نداشته باشد.
چو گونی لقب نازل از آسمان شد
نهان از چه شد آب حیوان که داند
هوش مصنوعی: وقتی لقب الهی از آسمان بر افراد نازل شد، چرا آب حیات از دسترس خارج شد؟ کسی نمی‌داند.
نهان از چه شد آب حیوان که داند
تو با آن دهان نکته تا نگوئی
هوش مصنوعی: چرا آب حیات از دیدگان پنهان شده است، وقتی که هیچ‌کس نمی‌داند تو با آن زبان چه رازهایی را بیان نمی‌کنی؟
مبادا که پابند نقش دهانت
بهر کس دگر این معما نگوئی
هوش مصنوعی: مراقب باش که زیبایی و魅یت لب‌هایت را برای کسی جز خودت فاش نکنی.
کمال آنچه گونی از آن روی زیبا
برویش که جز خوب و زیبا نگویی
هوش مصنوعی: بهترین و بالاترین ویژگی‌ها و زیبایی‌هایی که در چهره‌اش وجود دارد، باعث می‌شود که تنها از خوبی و زیبایی او سخن بگویی و حرف دیگری در مورد او نزنی.