شمارهٔ ۹۹
آه که نیش غمت خاطر من ریش کرد
وه که دلم جان و سر در پیِ آن نیش کرد
هرکم و بیشی که کرد یار ز جور و ستم
بیش مکن گفتمش رغم مرا بیش کرد
لاف سری می زند عقل ولی هرکجا
عشق قدم در نهاد عقل سر خویش کرد
گرچه کمان ابرویش داشت ولی بیشتر
سعی به قربان من ترک جفا کیش کرد
گوشهٔ تجرید را دل به خیالی گذاشت
منزل شاهانه را کلبهٔ درویش کرد
شمارهٔ ۹۸: آنها که ز آیینهٔ دل زنگ زدودندشمارهٔ ۱۰۰ - استقبال از عارفی هروی: از آتش دل هر کس در سینه غمی دارد
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آه که نیش غمت خاطر من ریش کرد
وه که دلم جان و سر در پیِ آن نیش کرد
هوش مصنوعی: آه، چه بلایی سر دل و خاطر من آوردی! درد نیش تو باعث شده تا جان و سر و زندگیام را در پی این غم از دست بدهم.
هرکم و بیشی که کرد یار ز جور و ستم
بیش مکن گفتمش رغم مرا بیش کرد
هوش مصنوعی: هر گونه فشاری که یار بر من میآورد، دیگر زیادتر از آن نکن. به او گفتم، اما او بیشتر از قبل بر من سختگیری میکند.
لاف سری می زند عقل ولی هرکجا
عشق قدم در نهاد عقل سر خویش کرد
هوش مصنوعی: عقل فقط در حرف و سخن، قدرت و توانایی خود را نشان میدهد، اما هر جا عشق وارد شود، عقل به حاشیه میرود و اختیار خود را از دست میدهد.
گرچه کمان ابرویش داشت ولی بیشتر
سعی به قربان من ترک جفا کیش کرد
هوش مصنوعی: هرچند که ابروی کمان مانند او زیبایی دارد، اما بیشتر تلاش او به قربانی شدن من مربوط میشود که از ستمگری خود دست نمیکشد.
گوشهٔ تجرید را دل به خیالی گذاشت
منزل شاهانه را کلبهٔ درویش کرد
هوش مصنوعی: دل به گوشهای از خلوت و تنهایی بسپرد، در حالی که زندگی اشرافی را به زندگی ساده و تواضع تبدیل کرد.

خیالی بخارایی